Skip to main content

من که فکر می کنم جمهوری

من که فکر می کنم جمهوری
آشچی
عنوان مقاله:
تحریم «انتخابات» و تلخکامی فرخ نگهدار!

من که فکر می کنم جمهوری اسلامی در شرایطیه که از نشون دادن حساسیت به مشارکت مردمی و عدم مشارکت مردمی عبور کرده باشه یا یه عبارتی کارش از این حرفها گذشته باشه. یعنی بیشتر به یک آدم حیثیت باخته ای شبیهه که براش آبرویی باقی نمونده و حرف مردم دیگه براش مهم نیست. حرف حساب جمهوری اسلامی اینه که همینه که هست! دلت بخواد یا نخواد چون دلبخواهی نیست. حالا اگه اعتراضی داری، با چماق بدستهای رژیم طرفی. اگه چماق جواب نداد، موتورسوار و ماشین آبپاش و یگان ویژه میارم. اگه اون هم جواب نداد دوشکا و تانک و هلیکوپتر جنگی. جامعه جهانی هم ذاتا مدتهاست می دونه که چه خبره در ایران و نظر و موضع گیریش دیگه برای رژیم مهم نیست چون تحریمشون کردن و بالاتر از سیاهی رنگی نیست. حالا در این شرایط نه تنها تحریم و عدم تحریم کارساز نیست که مبارزه مدنی هم فایده ای نداره.

البته خیلی خوبه که مردم رای ندن ولی منظور این که این کارها بلاموضوعه. تحریم کی معنی میده؟ زمانی که مسؤولین با مشاهده دلسردی و قهر مردم به فکر تغییر رویه بیفتن. ولی زمانی که این افراد مردم رو صغیر و نابالغ می بینن، دیگه قهر یا آشتی چه اهمیتی داره براشون؟ مبارزه مدنی کی معنی داره؟ زمانی که با مبارزه کم هزینه، با راهپیمایی، با اعتصاب، با کمپین گذاشتن و امثالهم، قوانین تعدیل بشن. مثلا سن بازنشستگی بازبینی بشه، مالیات کم بشه یا مثلا قیمت بنزین پایین بیاد. ولی اینا یک عده مزدور مسلح دارن که در هر شرایطی خیلی خوب بهشون میرسن؛ بقیه مردم هم میتونن برن سماق بمکن. این مزدوران (که تعدادشون کم هم نیست) از پست ترین و بی وجدانترین عناصر جامعه و قاتلین و اوباشان هستند که بلانسبت حیوان، هیچ چیزی جز شکم و زیر شکم سرشون نیست. خیلی راحت و مثل آب خوردن آدم میکشن، تجاوز میکنن، شکنجه می کنن و چیزای دیگه که همه می دونن. اون قدر این افراد جنایت کردن که رژیم دیگه پایگاه مردمی براش نمونده. از طرفی، همین افراد هم خوب میدونن که اگه جمهوری اسلامی بره، مردم پدرشون رو در میارن و بنابراین حد و نهایتی برای جنایتهای خودشون قائل نیستن و نمی تونن باشن. خلاصه اش این که اگه اینها چه با دخالت خارجی و چه با قیام مردمی رفتنی باشن، این کار فقط و فقط با گذشتن از دریای خون و زمین سوخته ممکن خواهد بود. بسیار بسیار خونبارتر از آن چه در عراق و لیبی و سوریه گذشت. اگه هم موندنی باشن که هر روز گندتر و نکبت بارتر از دیروز! تا آمادگی نداشته باشیم برای دادن دهها هزار (حداقل) کشته، خبری از آزادی و دموکراسی و سکولاریسم نیست. باید واقع بین باشیم. امید الکی و پوچ (مثل امیدی که اصلاح طلبها میدن به مردم) هزار بار بدتر از ناامیدیه. حالا این که بریم رای بدیم یا ندیم یه بحث الکیه. الکی تر از این بحث، اون انتقادات فرخ نگهدار به خامنه اییه. مثل این که خامنه ای نظر فرخ نگهدار رو پرسیده یا براش مهمه که نگهدار چی میگه و چه نظری داره! اینا از همین حالا آمار مشارکت مردمی رو حاضر کردن و روز بعد از انتصابات 60 - 70% اعلام خواهد شد. کسی هم باور نخواهد کرد که البته پشیزی براشون اهمیت نداره.