"" ضعف بنیادی تحلیلگر رفیق ما

تا ( ضد - فتوای کمونیستی ) صادر کنم. "" ضعف بنیادی تحلیلگر رفیق ما دنیز ایشچی، من را بر داشت تا ( ضد - فتوای کمونیستی ) صادر کنم.

بعد از هر تحول در جوامع بشری ، ( لایه‌های فاسد و آسیب پذیر ) به طرز عجیبی‌ نمایان می‌‌شوند، و گرسنگان از جوامع کمونیستی ( اگر آن دوره نظام‌های کمونیستی داشته ) باشند در جستجوی ( نان - آب ) اگر سربازان برده داری نظام کمونیستی در مرز هلاکشان نکنند به سوی جزیرهٔ نجات، راهی‌ دشت و بیابان می‌‌شوند، کمونیست پناه آورده به جهان سرمایداری، حتی تصور آن را نمیکند که ( سیل پناهندگان ) چون شمشیری دو سر، چنان برشی بر افکار کمونیستی وارد می‌کند که حتی در دنیای ( تخیلی‌، فانتزی و رویا ئی کمونیستی ایشون ) ایشون نیز، تصور آن محال است. با سراب آرزوها، به دنبال خمینی افتادید، درس گرفتن برای کمونیست جهان سومی‌، چقدر سخت است، براستی در آن ( دنیای بز و قوچ که ترسیم کرده آیدی ) با فرار به اوروپا، خودتان وجدانن در کجا ایستاده آیدی؟ این دوگانگی شخصیتی‌ شما کمونیست‌ها تمامی ندارد؟