Skip to main content

سالام اليكيم

سالام اليكيم
Anonymous

سالام اليكيم

بازخوانی جنایات تکان دهنده حکومت متوحش ارمنستان علیه مسلمین بی پناه آذربایجانی ...
بازخوانی جنایات تکان دهنده و وحشتناک و رع

بازخوانی جنایات تکان دهنده و وحشتناک و رعب آور حکومت متوحش ارمنستان علیه مسلمین مظلوم و بی پناه آذربایجانی (با احترام به ارامنه شریف ایران اسلامی)
یکی‌ از شعرا و نویسندگان مشهور ارمنی به نام زوری بالایان در کتابی‌ تحت عنوان " احیا دوباره روحمان " از قتل عام خوجالی در تاریخ ۲۶ فوریه ۱۹۹۲ که خود نیز در آن شرکت داشته چنین مینویسد : با خاچاتوریان به خانه ای که تصرف کرده بودیم وارد و کودک ۱۳ ساله تورکی رادیدیم که توسط سربازان ارمنی به پنجره اتاق میخکوب شده بود خاچاتوریان برای اینکه جلوی گریه و فریادهای کودک را بگیرد پستان بریده شده مادرش را به زور در دهان وی فرو برد بعد از آن من پوست سر و سینه و شکم کودک را کنده و تایم گرفتم کودک در عرض هفت دقیقه بر اثر شدت خونریزی جان داد و من با این عمل دچار شادی و شعف زاید الوصفی شدم و تمام روحم سر شار از غرور گردید.خاچاتوریان جسد کودک را تکه تکه کرده و در مقابل سگهایی که از نژاد خود ترکها هستند انداخت ! شب همانروز این کار را با سه کودک دیگر ترک تکرار کردیم ؛
`بدین شکل من به وظیفه خود به عنوان یک ارمنی عمل کرده و یقین دارم که که تمامی‌ ارامنه به ما و کارهایمان افتخار خواهند کرد. زوری بالایان - از کتاب احیا دوباره روحمان- چاپ شده در صفحه ۲۶۰ تا ۲۶۲ نشریه وانادزور بتاریخ ۱۹۹۶.علاوه بر این نویسنده و روزنامه نگار دیگر ارمنی به نام دیوید خردیان که اکنون ساکن لبنان می‌باشد در لابلای صفحات ۱۹ تا ۷۶ کتابی تحت عنوان'' در راه صلیب'' از مصیبتهای وارد به اهالی خوجالی در طی‌ قتل عام آنها توسط ارامنه به عنوان افتخار ارامنه یاد کرده و در صفحهٔ ۲۶ آن نوشته است:در یک صبح سرد در نزدیکیهای داش بولاق مجبور شدیم برای عبور از یک باتلاق از اجساد پلی‌ برای عبور بسازیم ''پود پول کوویک اوهانیان '' وقتی‌ ترس مرا در عبور از روی اجساد دید و اشاره کرده وگفت نترس حرکت کن و من پایم را روی جسد دختری ۹ تا ۱۱ ساله گذاشته و شروع به حرکت نمودم.پاهایم وتمام شلوارم غرق خون شده بود. بدین شکل ما از روی اجساد ۱۲۰۰ نفر که پلی‌ برای ما شده بودند گذشتیم.
در صفحهٔ۶۲ و ۶۳ '' مارتین ۲'' از یک گروه ارمنی به نام کافلان که وظیفه سوزاندن اجساد را بر عهده داشتند نام برده شده و در ادامه آمده است : ۲۰۰۰ نفر از منگولهای پست(تورکها) در یک کیلومتری خوجالی سوزانده شد .در آخرین ماشینی که برای سوزاندن حمل میکردند من دختری ۱۰ ساله را دیدم که علیرغم زخمهای زیاد در ناحیه سر و دست وسرما و گرسنگی همچنان زنده بود و به سختی نفس می‌کشید ;دخترک به من نگاه میکرد و من هیچگاه چشمها ی آن دختر ۱۰ ساله را که با مرگ دست و پنجه نرم میکرد را فراموش نخواهم کرد `سربازی به نام تیکرانیان گوشهای دخترک را گرفت و او را کشان کشان به داخل اجسادی انداخت که قرار بود سوزانده شوند سپس مواد آتش زا بر روی آنها ریخته و اجساد راآتش زدند' صدای نالهٔ و فریاد کسانی‌ که هنوز زنده بودند از میان آتش به گوش میرسید. دختر آذربایجانی اسیر شده توسط ارمنی ها : جلوی چشمان پدر و مادرم به دفعات,خودم و خواهر،15 ساله، وسطی من و، 9 ساله ، خواهر کوچک ام به زور مورد تجاوز شان قرار گرفتیم؛
مادری میگوید:دختر 4 ساله مرا مورد اذیت قرار دادند بعد ما زنان را به خانکندی که در آنجا سربازن ارمنی بودند فرستادند لختمان کردند و همه ما را مورد تجاوز قرار دادند .اظهارات دختری 20 ساله: ما را در ده پیرجمال در یک توالت نگاه داشته بودند ؛ جلوی چشمان پدر و مادرم به دفعات من و ،15 ساله،خواهر وسطی ام و ، 9 ساله ، خواهر کوچک ام به زور مورد تجاوز شان قرار گرفتیم سیگار کشیده و روی بدنمان خاموش میکردند پیر و جوان هاشون به نوبت ایستاده و به ما خواهر ها به زور تجاوز میکردند و از موهایمان گرفته و رو زمین میکشیدند.مادری میگوید: مرا به شعبه پلیس در شهر عسگران بردند جلوی چشم بچه هام بارها کتکم زدند و بهم تجاوزکردند. زن اسیر آذربایجانی : به رگ من آمپولی زدند از خود بی خود شده بودم به نوبت به من تجاوز کردند بعد مجبور کردند که با سگ هم خوابی کنم.اسیر آذربایجانی : آنجا به دختر های 13-14 ساله ما جلوی چشمانمان به زور تجاوز میکردند صدای آنها الان هم از گوشم بیرون نمیره.
اسیر آذربایجانی : از دست زنانی که در اسارتند بچه نوزادشان را میگرفتند و به هوا پرتاپ کرده و از سر نیزه

ادامه دارد