Skip to main content

سالام اليكيم

سالام اليكيم
Anonymous

سالام اليكيم
در قاراباغ چه به دست آوردیم و چه از دست دادیم؟
توحید جوادی (رشته توئیت)

مساله قاراباغ را اگر در ظرف زمانی کنونی بررسی کنیم دچار اشتباه محاسباتی میشویم. موضع را بایستی از سال ۱۹۸۸

از سال ۱۹۸۸ مورد بررسی قرار دهیم. زمانی که عملا جنگ آغاز شد به دلایل بی‌ثباتی‌های سیاسی، کودتاهای پی‌درپی و جنگ قدرت عملا امکان ‏سازماندهی نیروی منسجم نظامی برای آزربایجان وجود نداشت. تقریبا تمامی افسران بلندپایه هنوز تابع سیستم شوروی بوده و از مسکو حرف شنوی داشتند. در چنین شرایطی تصمیم مسکو در تعیین سرنوشت قاراباغ حرف آخر بود. چنین هم شد و مسکو اراده کرد که قاراباغ در طرف ارمنستان باقی بماند.
‏در طی ۲۷ سالی که مذاکرات ادامه داشت عملا طرف آزربایجانی نه توان و نه اراده کافی برای بازپسگیری قاراباغ را داشت. رک بگوییم، تقریبا تمامی مسئولین از مسکو حرف شنوی داشتند. از وزیر دفاع گرفته تا رئیس ستاد مشترک ارتش، از وزیر خارجه گرفته تا نخست‌وزیر. خود حیدر علی‌اف هم که ‏افسر رده بالای کا‌ک‌ب بود و هنوز عادات سیستم شوروی را ترک نکرده بود. از سویی دیگر هم اقتصاد کشور عملا فلج بود و تا خرتناق در رشوه. در چنین شرایطی جامعه ‎#آزربایجان نه تنها قاراباغ را فراموش نکرد بلکه هر روز بیشتر و بیشتر خواستار آزادی آن شد. اما چه شد که همه چیز تغییر کرد؟
#ترکیه! این ورود و نفوذ هرچه بیشتر ترکیه در آزربایجان بود که مسیر و سرنوشت آزربایحان و قاراباغ را تغییر داد. آرام آرام دانشجوهای آزربایجانی شروع به تحصیل در ترکیه کردند؛ افسران جوان ارتش در دانشکده‌های افسری آنکارا پرورش یافتند، سرمایه‌گذاران ترکیه وارد بازار آزربایجان شدند.
‏آرام آرام نیروهایی که در ترکیه پروش یافته بودند و عملا با سیستم شوری بیگانه بودند کنترل امور را در دست گرفتند. آرام آرام طرز تفکر مسئولین میانی آزربایجان تغییر یافت و به یک خود باوری نسبی رسیدند. ارتش به کمک مستشاران ترک صاحب سیستم فرماندهی واحد شد و گروهک‌های خودسر تسویه شدند.
‏با پیشنهاد مستشاران ترک ‎#آزربایجان اقدام به خرید اقلام نظامی جدید کرد. ژنرال‌های کهنه و پیر را بازنشسته کرد و بجایشان ژنرالهای آموزش دیده در ‎#ترکیه گمارده شد. اقتصاد کشور به یمن صادرات نفت و گاز چهره جدید به خود گرفت و مصارف نظامی را تامین کرد. حیدر مرد و الهام بجایش آمد.
الهام جوان بود و آشنایی کمی با استانداردهای شوروی داشت. در ترکیه زمان زیادی سپری کرده بود و سیستم غرب را فراگرفته بود. الهام علی‌اف مقاومت زیادی در مقابل مستشاران ترک نمیکرد و حتی در بعضی موارد از آنها استقبال هم می‌کرد. با پیشنهاد مقامات وزارت خارجه ‎#ترکیه، آزربایجان روابط خود با اسرائیل را سازماندهی دوباره کرد و به بالاترین سطح ممکن رساند. گرچه ترکیه بعدا خود با اسرائیل بد شد اما این بدی روابط تاثیری بر روابط ‎#آزربایجان نگذاشت.
در آخر:
آزربایجان هر آنچه که در سال ۱۹۸۸ نداشت در سال ۲۰۲۰ دارد. ارتش یک‌دست و منظم دارد، جامعه مدنی و پویا دارد. ‏رسانه قوی دارد، روابط دیپلماتیک قوی با جهان دارد در نهایت یک اقتصاد سرپا دارد.
حالا نوبت به تسویه ته‌مانده‌های شوری بود. ائلمار ممدیارف، وزیر خارجه‌ای که حتی ترکی حرف زدن را هم بلند نبود را کنار گذاشتند؛ وزیر دفاعی که توانایی حرکت هم نداشت را خانه‌نشین کردند؛ رئیس ستاد مشترک ‏ارتش، نجم‌الدین صادیخ‌اف که عملا مهره روسیه بود را حبس خانگی کردند؛ رامیز مهدی‌اف، مهره سیاسی مسکو را برکنار کردند.
همه اینها باعث شد آزربایجان هرچه بیشتر از زیر بار روسیه خارج شود. و در نهایت ۲۰۰ نفر از افسران میان رده ارتش ترکیه وارد آزربایجان شدند و سطح مشاوره ارتش ‏افزایش یافت. ترکیه بسیاری از سلاح‌های خود را به آزربایجان فروخت و مهمات آن را تامین کرد. همه چیز آماده بود و نهایتا ۱۵ روز قبل بوووم!! ارمنستان اشتباهی را که نباید میکرد را کرد و بقیه ماجرا را هم که میدانید. این جنگ کوتاه مدت گرچه قاراباغ را برنگرداند اما...
امید را به جامعه آزربایجان برگرداند؛ اعتماد به نفس را به ارتش آزربایجان برگرداند؛ نیروهای طرفدار روسیه را تا حد امکان تسویه کرد؛ الهام علی‌اف را به عنوان رییس جمهوری محبوب تثبیت کرد؛ آزربایجان جنوبی را بیدارتر و ترکیه را برادر تر کرد!
تحلیلی بسیار جذاب و واقع‌گرایانه از تاثیر نرم متغیر ترکیه در معاملات قفقاز بویژه جمهوری آذربایجان. با وجود اینکه به رسم امانت متن یادداشت عیناً بارگذاری شد، اما فاصله گذاری خود را با برخی از مفاهیم آن نظیر آذربایجان جنوبی (آذربایجان ایران) اعلام می‌دارم. (عظیم حسن زاده)