Skip to main content

ما زمانیکه در مورد درد یک

ما زمانیکه در مورد درد یک
سازاخ

ما زمانیکه در مورد درد یک میلیون آواره جنگی قره باغ حرف می زدیم، جامعه فارسی با تعجب می پرسیدند قره باغ دیگه کجاست؟ و وقتی می گفتیم که ۲۰ درصد خاک آزربایجان شمالی که ارمنستان اشغال کرده، در جواب

می گفتند مشکل آنها چه ربطی به ایران دارد؟ مشکل آران چه ربطی بما دارد؟ مردم آزربایجان شمالی سی سال دندان رو جیگر گذاشتند تا شاید مساله از طریق مسالمت آمیز در مینسک حل شود، و وقتی متوجه شدند که گروه مینسک قصد دارد قره باغ را شامل مرور زمان کند و بعد از گذشت یک نسل آواره گان جنگی سرو سامان پیدا می کنند و همه چیز فراموششان می شود، و نام قره باغ را هم بتدریج به ارتساخ تبدیل کرده و ضمیه ارمنستان می کنند، ولی وقتی آزربایجان متوجه این موضوع شد، راه باز پس گیری نظامی را در پیش گرفت.
حالا من سر در نمی آورم اپوزسیون جامعه فارسی که تا دیروز نمی دانست و نمی خواست بداند قره باغ کجاست، حالا چطور شده همگی یکدفعه آستین بالا زده، و هر کدام با نوشتن مقالاتی می خواهند بطور غیر مستقیم از ارمنستان حمایت کنند، و هر کسی هم که از آزربایجان حمایت می کند طبق آیات شریفه شاهنامه و ذهنیت ترکتازی و ترک بد ذات سعی می کنند ترکها را متجاوز نشان دهند، ولی غافل از این هستند که دامنه جنگ قره باغ فقط در قره باغ نخواهد ماند، امروز دیگر ملت ترک آزربایجان جنوبی مفهوم هموطنی با پانفارسیسم را با گوشت و پوست و استخوان درک کرده.
شب آبستن است تا چه زاید سحر