Skip to main content

داور، تیمورتاش، فروغی، نصرت

داور، تیمورتاش، فروغی، نصرت
محسن کردی
عنوان مقاله:
نمونه رضاشاه

داور، تیمورتاش، فروغی، نصرت الدوله فیروز، و دیگران همه باسوادتر، ثروتمندتر و غیره.. تر از رضاخان میرپنج بودند. اما صرف این عوامل را داشتند آنها

آنها را به سردارسپهی و سپس نخست وزیری و سپس پادشاهی ایران نرساند. هرشخصیتی برای هر زمانی کاربرد خودش را دارد (الان لغز گویان میگویند منظورت کاربرد برای انگلیسا؟ - اینه که میگم اینا صحنه سیاسی را با صحنه رجز خواندن در تخته نرد یکی میگیرند). رضاشاه اگر 5 سال زودتر یا دیرتر در صحنه سیاست ایران ظاهر میشد امروز میرپنج رضاخان مثل کنلنل پسیان از او یاد میشد. لذا هرشخصیت سیاسی را در چارچوبی که میتواند و از عهده اش بر میاد باید بررسی کرد و توقعات نامربوط نباید داشت. این چه توقعی است که از شاهزاده رضاپهلوی توقع داشته باشیم که برای حسن نیتت اول بگو نمیخوای شاه بشی و اعلام کن برای ریاست جمهوری آمادگی داری مثل بقیه تا بعد .. (بعدش هم روشون نمیشه بگن تا بعد من با شما همراه بشم چون بعد هم باز همراه نمیشوند. چه اجباری دارند؟) واقعیت این است که من محسن کردی ایشان را بعنوان رئیس جمهور قبول ندارم فقط بعنوان شاهزاده و پادشاه فردا قبول دارم لذا حسن نیتش را در صورتی میتواند اثبات کند که همچنان بر موضع شاهزادگی باقی بماند و آمادگی پذیرش پادشاهی ایران را در فردای جمهوری اسلامی داشته باشد که بنفع منافع ملی ما و تمامیت ارضی ایران است. زحمت نکشیدکه از عبارت «تمامیت ارضی» من ضد دمکراتیک بودنم را بیرون بکشید. اگر تمامیت ارضی ایران در خطر باشد گور بابای دمکراسی هم کرده. مگر کودک هستم که با عنوان ظاهر فریب دمکراسی بگذارم خاکم تکه تکه شود؟ حالا بنشین در مورد ضد دمکراتیک بودن من و سایر سلطنت طلبها هرچه میخواهی کاغذ سیاه کن. راستی.. خیلی جمهوریخواهان هم مثل من فکر میکنند فقط کمی ترسو و خجالتی هستند. اما اگر قدرت در ایران بدست شان باشد به اندازه من بخاطر حفظ خاک ایران دشمنان این آب و خاک را از میان خواهند برداشت.