Skip to main content

ادامه,

ادامه,
peerooz
عنوان مقاله:
نامه سرگشاده به ایرانیان آزادیخواه در پی «پیمان نوین»

ادامه,
آنچه ذکر شد بیان واقعیت یعنی آن چیزی ست که به وقوع پوسته و به حرف من و شما و دیگران تغییر نخواهد کرد مگر آنکه بخواهیم حرف بزنیم که در آن صورت نقل یکی دو پاراگراف از مقاله زیر بی مورد نیست.

"رسیدیم به پیمان نوین شاهزاده که همه پرسیدند قرار است با که بسته شود. اینها پریدند وسط به طرفداری از شازده و گفتند با خود ما. واهی سخنگو هم داخل میدان شد که معرکه بگیرد. خلاصه در مدح منقبت شازده و پیمانش داد سخن داد که کسی خیال نکند میدان خالیست. به هر صورت شریکی گفته اند، رفیقی گفته اند.".

"ولی انصافاً واهی بهترین تفسیر را از سخنان شازده در پیمان نوین داد و گفت بهترین سخنرانی برای تشویق مسئولیت فردی بود و بهتر از این نمی شد گفت که من نه رهبرم و نه شاهم و اصولاً مسئولیت شماست که زحمت بکشید و مرا به شاهی برسانید. کجا دیده شده که شاه برای مردم زحمت بکشد؟ قاعده این است که مردم برای شاه عرق بریزند. اگر عمله می خواهید، بروید جای دیگر، من شازده ام.
خلاصه که بر ذمه ی تک تک افراد است که سعی کنند رژیم را وربیندازند و هر گلی مردم زدند به سر خودشان زده اند. حد اعلی، شازده با جانبازی حاضرند به صورت دوگانه سوز، هم بعنوان شاه و هم به عنوان رئیس جمهور، وقتی کار تمام شد، قبول زحمت کند و بیاید در صدر بنشیند و عقربه ی تاریخ را برگرداند به پنجاه و هفت که مردم برایشان کف بزنند.".

از مقاله "شاه پشتک زن و شهریار کلک زن و آقازاده ی تارزن", سایت ایران لیبرال.