Skip to main content

قربان.. بنده به سهم خود از

قربان.. بنده به سهم خود از
محسن کردی
عنوان مقاله:
آقای حسن جداری در مورد رضاشاه

قربان.. بنده به سهم خود از همسخنی با شما که با ادب و متانت حسابی رضاشاه و پهلوی ها را نواختید بسیار شادمانم و مایه خوشوقتی است. ایکاش همه عزیزان مخالف اینچنین برخورد کنند ادامه..

هرآنچه که در مورد رضاشاه فرمودید واقعیاتی تاریخی است. اما قضاوت در مورد این واقعیات تاریخی و این که آیا کار رضاشاه درست بود یا غلط بسته به نظریات گوناگون تفاوت دارد. عزیزجان من و بسیاری مردم ایران، در این سالها دهها کتاب تاریخ معاصر را در مورد همه سیاسیون از مصدق و تیمورتاش و سیدضیاء و قاجاریه و رضاشاه و محمدرضاشاه و فردوست و و وو و.. اوووووه. بسیار خوانده ایم. چرا شما به مسائلی میپردازید که همه به آن آگاهند. هرچه گفتید را میدانم و آگاهم. با این وجود خیلی رک و پوست کنده بگویم: رضارضاپهلوی.. رضارضاپهلوی.. شعاری که مردم در خیابان میدهند تعیین کننده است. ما میخواهیم این رژیم را سرنگون کنیم اگر توانستیم پادشاهی پهلوی را زنده کنیم اگر هم نتوانستیم جمهوری ایران دمکرات را زنده کنیم. سخنان شما ما و نظریات مان را عوض نمیکند. این که رضاشاه بی چیز بود و وقتی رفت ثروتمندترین مرد ایران بود که امری پنهان نیست.. ما میدانیم عزیز.. خودتان را خسته نکنید که انگار دارید به بچه دبستانی یاد میدهید. پزشک احمدی و اعمالش به دستور رضاشاه را هرکس نداند اصلا نباید در مورد ایران نظر بدهد. ما همه اینها را میدانیم. اما آنکه در فردای ایران تکلیف تعیین میکند شما نیستید بلکه کیست؟ اگر استعدا داشته باشید باید متوجه شوید که آن کس کسی نیست جز: رضارضاپهلوی. باورکنید از روی تعصب نمیگویم. بارها با دوستان سلطنت طلبم این بحث را کرده ام که سیاست پدر و مادر ندارد. این همه مخالفین مجاهدین از جمله خودم که یکی از سرسخت ترین آنها هستم از مجاهدین بد میگوییم و این که نوکری صدام را کرده. اما انصاف را.. اگر آن حمله فروغ جاویدان آنگونه که مجاهدین تصور میکردند (آرزو میکردند و البته قمار کردند و باختند) با استقبال مردم روبرو میشد و مجاهدین شهر به شهر میرفتند و ارتش و بخشی از سپاه هم به آنها میپیوست و آخوندها قبل از رسیدن مجاهدین به تهران فرار میکردند چه بسا همین ما سلطنت طلبان در سالروز این حمله ها پرچم شیر و خورشید بدست برای برادر مسعود یا رئیس جمهور محبوب مان خواهر مریم ابراز احساسات میکردیم و شاد بودیم. البته.. من چنین فرضی را به دیدن این لچک بسرهای مجاهدین محال میدانم چرا که اینها حتما جامعه را مذهب زده تر از خمینی میکردند. فقط مردانشان کرواوات داشتند که آنهم احتمالا با اورکت کره ای عوض میکردند. ذاتشان این چنین است. خلاصه کنم برادر.. حرف اول را در میدان آن کسی میزند که محبوبیت دارد. من هیچ تعصبی ندارم . اگر فردا مردم در ایران همین بنیصدر را فریاد بزنند و در خیابان بنیصدر ده هزار نفر را وسط بکشد من رضاپهلوی را رها کرده و روی اسب بنیصدر شرطبندی خواهم کرد. اما فعلا.. نگاه می کنم می بینم همین که پدر بزرگش آدمکش بود و پدرش در ساواک شکنجه میکرد خوب یا بد در ایران محبوب است. من آزادی کشورم را میخواهم اگر بدست رضاپهلوی انجام شود چرا نه؟ چون پزشک احمدی با آمپول هوا آدم کشته؟ به درک که کشته. من اینجا در تبعید بمانم که چرا صد سال قبل یکی به فنا رفته؟ غلط کرد آمد به میدان سیاست؟ همین رضاپهلوی اگر فردا زیر ماشینش یک بمب بگذارند ما فردا دنبال یک رهبر دیگر نباشیم؟ قدم به میدان سیاست گذاردن خطرناک است برادر. چه زمان شاه چه زمان خمینی و حتا زمان آینده. ایران کشوری است که هنوز دمکراسی در ذهن مردمانش خانه نکرده و خطر دیکتاتوری همیشه هست. من این خطر را در رضاپهلوی کمتر و کمتر از هر آلترناتیو دیگری می بینم. این انتخاب من است. شما انتخابت چیز دیگریست. خب.. پس فهمیدید که من پزشک احمدی، ساواک و شکنجه هایش، ثروت رضاپهلوی و همه را میدانم. اما بازهم زنده باد رضاپهلوی. چیز دیگری اگر دارید که من نمیدانم و ممکن است اگر بدانم نظرم عوض شود و یا نظر آن ها که در ایران شعار میدهند رضارضاپهلوی را عوض میکند بفرمایید سراپا گوشیم.