Skip to main content

کیانوش گرامی

کیانوش گرامی
دكتر عبدالستار دوشوكي
عنوان مقاله:
ضرورت مبرم همگرایی و هم افزایی اپوزیسیون در شرایط فعلی

کیانوش گرامی
سوال: چرا احزاب و سازمانها بخشی از مشکل هستند و نه راه حل؟

حتما در پاسخ به این سوالات امشب در برنامه تلویزیونی با جنابعالی و بقیه دوستان بیشتر صحبت خواهیم کرد و لی جواب خلاصه این است:

متاسفانه احزاب و سازمانها که دگم و قبیله ای عمل می کنند بخشی از مشکل هستند و نه راه حل. تاریخ ٤٢ ساله این احزاب هر کدام ده بار منشعب شده, ثابت کرده که اینها حتی با خودشان در جماعت قبیله ای خودشان نمی سازند. چه برسد با "غیرخودی" ها. انشعاب پشت انشعاب. حتی جنگ و دعوا و کشت و کشتار درونی هم به راه انداخته اند. عملکرد ضد ملی اینها بر پایه دگماتیسم, ایدئولوژی های منسوخ و از تاریخ مصرف گذشته؛ سهم خواهی و هژمونی طلبی و گنده گویی بوده و است. در ٤٠ سال گذشته در همه کشورهایی که انقلابات مردمی یا مخملی صورت گرفته, احزاب حضور نداشتند. یعنی خوشبختانه وجود نداشتند. بخصوص از نوع ایرانی آن که ما داریم. وجود احزاب در یک جامعه آزاد و دمکراتیک برای رقابت سیاسی ضروری است. اما اکنون زمان رقابت نیست.
.
و اما جواب سوال بعدی شما را در این مقاله ١٢ سال پیش داده ام. لطفا به آن رجوع شود.
HTTPS://NEWS.GOOYA.COM/POLITICS/ARCHIVES/2008/12/080965.PHP
(نمی دانم چرا این مقاله در ایران گلوبال نیست)
.
مملکت دارد غارت و نابود می شود. به اسم کارتن خواب ارز ٤٢٠٠ تومانی می خرند و ٣٢ هزار تومان می فروشند. و به معنی واقعی کلمه چپاول می کنند. هزاران نفر کشته شده و یا زندانی هستند. اما این به اصطلاح احزاب ایدئولوژیکی و متحجر و انحصارطلب و قبیله گرای پرمدعا در هر جلسه و نشستی که در طی قریب به ٢٠ سال گذشته من در آن حضور داشته ام, فقط و فقط به دنبال هژمونی طلبی و سهم خواهی هستند. ماهها با بحث و جدل بی پایه فقط بر روی یک واژه یا جمله با هم دعوا کردند. مضحک اندر مضحک. برای اینها سرنوشت مردم بیچاره ایران پشیزی ارزش ندارد. من با چشم خودم شاهد بوده ام و به امید اینکه انشالله گربه است, سکوت کرده ام.
.
به سایت های برخی از اینها سازمانهای قدیمی سری بزنید. سایت نیست بلکه بیلبورد (تابلو اعلانات) تسلیت و اعلان فوت روزانه پیرمردها و پیرزنان اپوزیسیونی است که حاضرند در غربت بمیرند اما کنار یکدیگر برای نجات ایران قرار نگیرند. مضحک تر از همه؛ اسم خودشان را هم "ملی" یا به اصطلاح "آزادیخواه" و "دمکرات" و از این نوع واژه های قلمبه سلمبه هم می گذارند.

باور کن همین الان دارم به یکی از سایت های یکی از دهها جبهه ملی (که اتفاقا مقاله های مرا هم منتشر می کند, که از آنها سپاسگزارم) نگاه می کنم. پر از تسلیت نامه است:

1- با تاسف بی پایان از درگذشت . . . . . . . . مبارزه نستوه و یار واقعی ملت ایران .. . . . .
2- با تاسف و تاثر بی کران در گذشت آقای . . . . . . . که زندگی اش را وقف خدمت به ملت ایران و مبارزه برای آزادی و دمکراسی . .. . .

3- با اندوه فراوان، ......... از مبارزان دیرپا و آزادیخواه خستگی ناپذیر . .. . . . به دیار باقی شتافت

4- مشیت الهی بـر ایـن تعلق گرفـت که یکی از بزرگترین مبارزان راه آزادی و دمکراسی . . . . . . .
====================
تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل. در نتیجه در سم مهلک وجودی این جماعت های خودشیفته نمی توان داروی شفای درد ملت ایران را جستجو کرد. ده بار آزموده را برای بار یازدهم آزمودن خطاست.