Skip to main content

ممنون از از آقای دوشکی در

ممنون از از آقای دوشکی در
اصغر جیلو

ممنون از از آقای دوشکی در توجه و پاسخ به کامنت پیشین من.
در پاسخ توجه شما به نکاتی زیر جلب میکنم:
1-به باور من، زبان و ادبیات گفتگو و دیالوگ باید جذاب و منعطف و عاری از افشاگری و هیاهو باشد.


حق فردی هر کسی است که از این گفتگو به دلایلی که ممکن است معقول هم باشند اجتناب کند، نه سخنان شما و نه اقای اعتمادی در مورد عدم حضور دونفر دیگر نمیتواند فضای نردیکی برای گفتگو را تقویت کند. من نه با نظرات آقای لاجوردی اشنا هستم و نه نظرات آقای درویش را در مورد مسئله اتخادها و تعصبش در دفاع از جمهوریخواهی و ... ،صحیح و به نفع اپوزیسیون مخالف جمهوری اسلامی نمیدانم. من حقیقتا درک نمیکنم که چگونه اقای درویش پور میتواند با تشکلی که عملکرد اش جز مخالفت پیگیر با تجمع و سیعتری از نیروهای مخالف جمهوری اسلامی از طیفهای مختلف نیست، کار بکند و بپذیرد که با فعالین نزدیک به جمهوری اسلامی کار کند، ولی حاضر به تایید عناصر مثبتی که برای همکاری و گفتگو در صحبتهای آقای رضا پهلوی وجود داشت و یا شرکت در گفتگو با شما نباشد. اما به قول
انگلیسیها by giving the benefit of the doubt
سنجیده نیست که وی را به خاطر عدم حضور در گفتگو ی شما مورد مواخذه قرار داد.

2-شما و اقای اعتمادی چندین بار صراختا گفتید که احزاب و محافل موجود در دعوت شما جایی ندارند و هیچ امید به خیر آنها نیست، همین که شر نرسانند کافی است. شما اگر نوشته مرا خوانده باشد باید نظر من را در مورد بدانید، من بسی بیشتر از شما و اقای اعتمادی تجربه زندگی و فعالیت با یکی از این احزاب را داشته امٍ. .ولی ما به اندازه کافی دشمن هم داریم و هیچ تمایلی به ترغیب و تشویق و تحریک آنها برای پاسخگویی بر علیه بقیه را درست نمیدانم. مگر، حساب بسیاری از ماها و نیز برخی ازاشخاص منفردی که در میان ما به فعالیت مشغول بوده اند، پاکتر از این احزاب است که ما طلبکار از آنها در آمده ایم؟ ما باید آینده سیاسی کشور خود را بخشا با همین مصالح موجود بسازیم و به همین خاطر باید از کار برد زبان طنز و طعنه و تحقیر در مورد هر جزیی از این مصالح زنده احتناب کرد. چنین زبانی در همین کامنت مختصر شما با من هم بکار رفته است وسازنده نیست. صراحت زبانی امری بکلی متفاوت از چنین روشی است که شما به کار می برید. اگر آنها نفوذی ندارند وبه دردی نمیخورند پس دیگر چرا باید بر علیه شان پرچم بر داشت.
3- آقای اعتمادی در آن گفتگو، با طعنه و کنایه و با شروع از ذکر نام من گفتند که اقدامات نوشتاری که کار نیست، باید کارهای دیگر کرد و آن کارهای دیگر از نظر ایشان، در قدم اول هم جمع کردن اشخاص و نه احزاب که حاظر به کار و کار مشترک نیستند و...بود.
خوب من هم پای صحبتهای شما نوشتم، که هم اشخاص جمع شده ای از قبل و جود دارند و هم شما با سیاست منع احزاب برای ورد جمعی که در نظر دارید جمع کنید به هیچ جایی نمیرسید. حوب اگر کسانی میخواهند، هم با رژیم و هم با این احزاب و هم با برخی اشخاص دیگر یک جا طرف شوند، این گوی واین میدان، کسی مانعشان نیست. لطفا هم آقای اعتمادی و هم شما از زبان من هم صحبت نکنید، و نگویید که من گفته ام هر گفتگویی حتی یک گفتگوی ساده بدون شرکت احزاب محکوم به شکست است. منظور شما هم از گفتگوی ساده و هدف آن هنوز روشن نبوده و فرموله نشده است، که من بتوانم در آن مورد اظهار نظر خوب یا بد بکنم. گفتگویی که برای فقط گفتگو باشد هم به درد لای جرز میخورد.

4-احزاب چپ موجود حوزه تاثیرشان در داخل و خارج از کشور بسیار محدود و نا چیز تا حد صفر است، ولی همانگونه است تاثیرمحافل ملی و دموکرات غیرچپ و بسیاری از فعالین منفرد نیز همین طور.

5-گفتگوی ملی، گرچه غیر متمرکز و پراکنده اما مدتهاست در اشکال مختلف شروع شده و ادامه دارد. روشن است که عده ای در این وسط تمایلی به شرکت ندارند و یا آن را مشروط به شروطی غیر عملی میکنند، باید با دلایل این تمایل و شروط را شناخت و راهی برای رخنه در آنها یافت. این خود به همان اندازه خود گفتگو مهم است. اما پیشنهاد و دعوت شما برای گفتگو لابد معطوف به یافتن راهی برای نجات کشور از وضع موجود است و نه گفتگو برای هیچ. من تصور میکنم بعد از مشحص کردن چهارچوبی برای آن موثر ترین و کوتاهترین راه، برای شروع و استارت مرحله اولیه اش، قبولاندن آن به یگی از رسانهای پر بیننده موجود است. شما و کسانیکه در این رسانه ها معمولا دعوت میشوید، میتوانید آن ها را ترغیب بکنید که روی چنین پروژه ای کار کنند، که البته خیلی هم به نفع خودشان هست چون هم برای چند نفر کار درست میشود و هم کلی بر بینندگانشان اضافه میشود. من اگر مقدورم شد، در کنار شما برای نزدیک کردن قلبها و آرزوها به یگدیگر برای آینده ایران خواهم بود.

موفق و پایدار باشید