Skip to main content

کیانوش گرامی، به دلایل مشکلات

کیانوش گرامی، به دلایل مشکلات
محسن کردی
عنوان مقاله:
در باره این نشست

کیانوش گرامی، به دلایل مشکلات فنی نتوانسته بودم همه برنامه را تماشا کنم ولی امروز تماشا کردم. برنامه بسیار پرباری بود. امیدوارم در برنامه های آینده جایی برای خانمها در ادامه...

جایی برای حضور خانمها در برنامه داشته باشید. در هر برنامه ای حضور برابر خانمها الزامی است که پیام ضمنی مهمی را نیز برساند. در مورد سخنرانان سخنان بسیار مثبتی همگی ابراز داشتند. عدم حضور آقای درویش پور از نگاه من که مشی سیاسی ایشان را دنبال میکنم نظرم در مورد ایشان بعنوان یک جامعه شناس، کسی که کرسی استادی این درس را در دانشگاه سوئد دارد این گفته برتولت برشت است: «کسی که آگاهانه حقیقت را انکار میکند تبهکار است». این اتهام من به ایشان از این روست که شاید من که مهندسی خوانده ام و امروز رانندگی تاکسی میکنم یا دیگری که پزشک است و با بیماران سرو کار دارد در مورد جامعه و ساز و کار آن سخنی از روی ناآگاهی به زبان بیاوریم. اما کسی که جامعه شناس و وارد به امور سیاسی است هنگامی که آگاهانه در امری مغلطه وارد میکند و هدفش پوشاندن حقیقت است حتما یک تبهکار است. من فقط در این مختصر به دو نمونه تازه «تبهکاری» ایشان اشاره میکنم و اگر لازم بود از میان خیل مصاحبه ها و نوشته های ایشان نمونه های دیگر را نیز میتوانم ارائه کنم. مغلطه ایشان این که گفته اند که در تلویزیون ایران اینترنشنال «برنامه تحمیلی» برای شان در نظر گرفته بودند. این سخن را مازیار بهاری که در زندان تبهکاران اسلامی زیر شکنجه ناچار به مصاحبه تلویزیونی شد میتواند بگوید که مصاحبه تحمیلی بود. اما در جهان آزاد گفتن چنین سخنی سخیف و توهین به شعور شنونده است. چه تحمیلی؟ آقای درویش پور خیلی راحت میتوانستند بگویند شرکت نمیکنند! چه کسی میتوانست مصاحبه را به ایشان تحمیل کند؟ این چه سخن است؟ اگر دو نفر ارتش سایبری جمهوری اسلامی در لباس طرفداری از رضاپهلوی که امر پنهانی هم نیست به اعمال ناشایست دست میزنند نباید بهانه برای عدم شرکت در یک برنامه شود! اگر مقابل شما آن هوادار بد دهن مثل سعید سکویی را گذاشتند که از ارتش سایبری نیست اما اعمالش در همان مسیر است به شما حق میدهم. اما فرار از روبرو شدن با سخنانی که قادر به پاسخگویی نیستید را انگ هوادار بد دهن زدن انکار حقیقت است و تبهکاری در امر سیاست! آقای درویش پور اگرنه به آن شدت اما بصورت خجلت زده و یواشکی رفتار حسین شریعتمداری کیهان تهران را تکرار میکنند. نکته دیگر در همان مصاحبه با اینترنشنال (که بخاطر سخنان نسنجیده شان چاره ای بجر تحمیلی خوانده مصاحبه برای شان نماند) میگویند که رضاپهلوی در بیانیه اش یادی از حقوق بشر نکرد! و این در حالی که ایشان بعنوان یک جامعه شناس که بارها و بارها مواضع رضاپهلوی را دنبال کرده اند میدانند که اگر بتوان در میان نیروهای اپوزیسیون تعدادی را یافت که مراتب عدم رعایت حقوق بشر توسط جمهوری اسلامی، و تاکید بر امر حقوق بشر در بیان مواضع خود را تاکید بسیار نهاده اند یکی از مهمترین آنها شاهزاده رضاپلهوی است! این چه سخن است که آقای درویش پور میگویند چرا رضاپهلوی در بیانیه اش به حقوق بشر اشاره نکرده است! رضاپهلوی به بسیاری امور مهم دیگر نیز در آن بیانیه مختصر اشاره نکرده است نباید بل بگیریم که به آنها اعتقاد ندارد! این مغلطه است و اگر کسی مثل سعید سکویی بگوید بر او حرجی نیست اما جامعه شناس استاد دانشگاه اگر بگوید همان گفته برتولت برشت در موردش صادق است.
نکته مهم دیگر در گفته های آقای دوشوکی بود که اشاره داشتند به نیروهای سیاسی که در شورای گذار حضور داشتند و برای بحث و مباحثه پیرامون یک بند و نظر هفته ها وقت تلف کردند. امر مبارزه اگر چه با اتحاد نیروها آنچنان که در انقلاب 57 نشان داده شد ما را سریعتر به هدف میرساند اما تنها راه موجود نیست و در شرایط فعلی و روحیه فعلی اپوزیسیون ایرانی و فرهنگ سیاسی مشکل دار حاکم بر آن حتا آلترناتیو برتر هم نیست اگرچه بصورت اصولی باید از همه آنها دعوت بعمل بیاید اما از این شرط نباید کوتاه آمد که کسی حق جابجا کردن بندی از پیمان نوین به نفع مصالح گروهی خود را ندارد وگرنه کل موضوع لوث میشود. مسائل گروهی و حزبی و سیاسی امری است که در یک پارلمان یا مجلس موسسان باید مطرح گردد و این نیروهای سیاسی یک اتحاد سیاسی در شرایط اپوزیسیون را با مجلس شورای ملی در ایران اشتباه میگیرند و از همین رو اتحادها در این 40 ساله به بن بست رسیده است. بازهم در این مورد خواهم نوشت.