Skip to main content

زندگی " خطی و غیر خطی"

زندگی " خطی و غیر خطی"
آ. ائلیار

زندگی " خطی و غیر خطی"
-------------------------------
با مطالعه نوشته های اخیر اژدر بهنام گرامی در مورد " حزب چپ و سازمان اکثریت" ، و مقاله فرخ نعمت پور در مورد آنها، میگویم:

اژدر جان،
به قول زنده یاد " مشدی عباد"، آ کیشی! من که "کتاب تاریخ نادر" را " تا نصفه "خوانده ام، نتوانسته ام"زندگی غیر خطی" ترا درک کنم، این بیچاره ها که " لای آنرا" هم باز نکرده اند، چگونه میتوانند ترا درک کنند؟ گناه بزرگ تو این است که " در محیط خطی ها، غیر خطی زندگی" میکنی.

محیط از تو میخواهد قبل از هر چیز" بپرسی دوست من، چه خطی هستی"، تا من به تو کمک کنم." مثل همانهایی که به پناهجویان می گفتند " بگو چه خطی هستی تا کمکت کنیم".

گناه تو این است که بدون توجه به عقاید دوستان و افراد محیط زندگیت، در مقابل گزند حکومت، از آنها حمایت کردی و میکنی، بی توجه به خط سیاسی شان. چه در مورد حمایت از زندگی بهایی های شهرت، و چه در مورد دوستان فدایی اقلیت و دیگر سازمانهای سیاسی.

گناه دیگر تو این است که رفتی " سایت اسناد اپوزیسیون" راه انداختی، و بدون اینکه اسناد را " خطی" گلچین کنی، آوردی مطالب همه سازمانها را آنجا انبار کردی.

بعد ها که دیگر عضو سازمان اکثریت نبودی و با آنها تفاوت و اختلاف نظر داشتی، به خاطر حرمت دوستی های قدیم، در کار فنی کار اونلای کمک کردی، نخواستی "دوستی را قربانی عقیده" کنی.
همانجا گناه بزرگ دیگرت را مرتکب شدی. گناهی که می بینی نابخشودنی ست.

آقا جان! محیط زندگی، خطی ست. زندگی غیر خطی در چنین محیطی گناه کبیره است. آدم را به هزار و یک خصایل و کار بد متهم میکنند. به کسی کمک نکن. به این ایران گلوبال هم کمک نکن. فردا یقه ترا می چسبند و همین حرف ها را که در مورد کار اونلای میگویند در مورد ایران گلوبال هم تکرار میکنند. به افراد دیگر هم کمک نکن.

تو که سازمان اکثریت و حزب چپ و غیره و غیره را طلاق داده ای، چرا میخواهی به " فعالت سیاسی-فرهنگی-مدنی تشکلها و افراد" جامعه ات، با دیدگاههای مختلف و متضاد، در صورت امکان، کمک کنی، و حرمت آزادی و دوستی ها را قربانی نکنی؟

می بینی که خیلی ها قربانی میکنند. بمانند آن پیامبری که فرزندش را برای خدایش قربانی کرد. فرهنگ ما فرهنگ فربانی کردنهاست، گیرم که این قربانی، عزیز ترینمان باشد.
وقتی آوای سلامی به گوشت میخورد قبل از جواب، بو کن ببین " چه خطی" ست!
محیط میخواهد خطی باشی و خطی زندگی کنی.

من که "کتاب تاریخ نادر" را " تا نصفه "خوانده ام، نتوانسته ام "زندگی غیر خطی" ترا درک کنم، این بیچاره ها که " لای آنرا" هم باز نکرده اند، چگونه میتوانند ترا درک کنند؟
بنشین !Çay-çayıyın iç