Skip to main content

با اينكه مقاله خوبي بود و

با اينكه مقاله خوبي بود و
مجید تولّا
عنوان مقاله:
جمهوری اجتماعی، توسعه پایدار!

با اينكه مقاله خوبي بود و منصفانه هم نوشته شده بود، و از خوندنش خيلي لذت بردم و آموختم، اما چند انتقاد داشتم.

اول اينكه گفته بود كارتر اشتباه كرد و عمدي نبود، من گمان نميكنم كشور پيشرفته اي مثل آ

آمريكا با اينهمه كارشناسان سياسي و تينك تنك ها و... اشتباه، اونهم به اين بزرگي بكنن.

دومين انتقاد هم گفته بودين سلطنت طلبي پرهزينه است، اما مطالبه جمهوري اجتماعي كاري ممكن و كم هزينه تر!، با توجه به اينكه قبلش عملكرد اصلاح طلبان و پارلمانتاريسم رو نقد و رد كرده بودين، كمي بنظرم متناقض مياد.!

منظورم اينه كه ائتلاف نظاميان با طبقات برخوردار بجهت كليد زدن توسعه پايدار و ايجاد رانت هاي مولد(چيزي مثل چين زمان دنگ شيائو پينگ) رو امري مفيد دانسته بودين، ذيل ناسيوناليسم ايراني-شيعي، كه ميدونم نه من نه شما طالبش نيستيم و در مجموع چيزي مفيد نيست(هر چند در كوتاه مدت كارايي داشته باشه) و گفتمان دموكراسي خواهي رو تحت الشعاع قرار ميده...

اما بعد مردم با تقويت جامعه مدني، جمهوري اجتماعي رو ايجاد كنن! خب چرا شاهزاده تو اين پروسه نقشي نداشته باشه؟! اونهم زماني كه ميدونم پشتوانه تاريخي و فكري ايشون و خاندانشون، بيشتر بدرد گفتمان سكولاريسم و دموكراسي و پيوستن به جهان مدرن ميخوره تا گفتمان پوپوليستي ناسيوناليسم التقاطي ايراني-شيعي!

در روند اين پيوستن و نقش داشتن حالا شكل نظام هر چي شد، شد. مهم نيست. مهم همونه كه شما در پايان مقاله ذكر كردين يعني جامعه محوري و تقويت جامعه مدني.

اما من به اندازه شما خوشبين نيستم كه ما به اين زودي ها به اون مرحله برسيم. چرا كه متاسفانه اغلب مردم از چنين موضوعاتي متاسفانه بي اطلاعند و كلا ما ايراني ها در كارهاي جمعي ضعيف تريم تا كارهاي فردي. حتي در ورزش...

ذهنيت مردم هم هنوز بين مدنيه النبي خاتمي تا جامعه مدني واقعي(بين مردم سالاري ديني روشنفكران خودخوانده ديني تا مردم سالاري واقعي و جهانشمول) در نوسانه متاسفانه.

در پايان از مقاله خوبتون تشكر ميكنم.