Skip to main content

من هم در انقلاب شرکت کردم

من هم در انقلاب شرکت کردم
محسن کردی
عنوان مقاله:
نگاه انتقادی به پیمان نوین

من هم در انقلاب شرکت کردم. مسلحانه. یک هفته بعد متوجه اشتباهم شدم. سال 1364 که ایران بودم، و دیدم مردم ورد زبانشان نور به قبر آن

نور به قبر آن خدابیامرز بباره، متوجه شدم که تنها راه پسر آن خدابیامرز است. صرف نیت خیر داشتن، و همه تلاشها را برای جلوگیری از یک استبداد دیگر کردن، هیچ تضمینی بر برقراری نظام استبدادی نیست. نظام استبدادی بر جامعه ای نازل میشود که قابلیت پذیرش استبداد را دارد مثل انقلاب 57. از روشنفکر و خاموش فکر اسب گاری خمینی شدند. اگر تصور میکنید که جامعه امروز ایران آمادگی پذیرش استبداد را دارد پس خودتان را خسته نکنید. تفاوتی بر جمهوری و پادشاهی نیست. پادشاه اگر 100 درصد ممکن است دیکتاتور شود، رئیس جمهور یا 99 درصد یا 101 درصد امکان دیکتاتور شدن دارد. شما هیچ تضمینی نمیتوانید بدهید که جمهوری ایران دیکتاتوری نشود. هیچ دلیل محکمه پسند یا عقلانی برای اثبات دیکتاتور شدن پادشاهی هم ندارید. در واقع هیچ تضمینی کسی برای هیچ نظامی نمیتواند بدهد چه پادشاهی چه جمهوری. اما یک امر مسلم است. اگر روزی ایران شلوغ بشود بالاخره مردم دور کسی جمع خواهند شد. همیشه اینطور بوده. به نظر شما رضاپهلوی شانس کمی دارد؟ یا شانس شماها که مخالف او هستید بیشتر است؟ مثلا میخواهید با این مناظرات جلوی خطر دیکتاتوری پس از جمهوری اسلامی توسط رضاپهلوی را جلوگیری کنید؟ من حاضرم همه تخم مرغهایم را در سبد رضاپهلوی قرار دهم. ممکن است او دیکتاتور بشود مثل پدرش. من مشکلی ندارم. آنکه میگوید نور به قبر آن خدابیامرز ببارد نیست مشکلی ندارد. بنابر این یک مشکل میماند و آن آقای پارسا، آقای حسن اعتمادی و کسانی مانند محسن قائم مقام. شما بجز سنگ انداختن چه کار دیگری از دست تان برآمده؟ میترسید اگر سکوت کنید و رضاپهلوی دیکتاتور شود مردم ایران یقه شما را میگیرند؟ خیالتان راحت که کسی اصلا شما را نمی شناسد که بخواهد مسئول بداند. آن زمان که مسئول بودید هنگامی بود که اسب گاری خمینی شدید. حال عذاب وجدان آن دوران را با سنگ اندازی بر سر راه رضاپهلوی جبران میکنید. مشکل واقعی شما این است که برای تان سخت است که پس از چند دهه دوباره مردم به نظام پادشاهی روی آورده اند. شماها حاضرید زیر چرخ تانک بروید اما «زحمات و جانفشانی های 40 سال قبل تان» برای از میان برداشتن نظام پادشاهی هدر نرود. بگذار خامنه ای بماند ولی پسر شاه نیاید. اگر پسر شاه بیاید برقراری نظام پادشاهی را یک سیلی به سنگینی 4 دهه بر صورت خود حس میکنید. متاسفم که چنین احساسی دارید. من انقلابی سابق با پشیمانی خودم و با باور به قابل اصلاح بودن ان نظام چهار دهه است که به صورت خودم سیلی میزنم لذا نه تنها از آمدن پسر شاه دیکتاتور ناراحت نمیشوم بلکه خوشحال هم میشوم. آن روز (اگر شما درتان همچنان بر همین پاشنه بچرخد) بر جسد له شده و ترحم برانگیز تان زیر زنجیر تانک بیرحم تاریخ تلخند تاسف میزنم. با خودتان کنار بیایید و دست رضاپهلوی را بفشارید. اگر امیدی هست به اوست نه به شما یا من. ما هنگامی میتوانیم موفق شویم که به مردمی بپیوندیم که شعارشان نور به قبر آن خدابیامرز بباره است. مردمی که درخیابان شعار رضارضاپهلوی میدهند. اینها پسر شاه را خواهند آورد. و اگر در ایران دمکراسی برقرار شد آیا شما روی آنرا دارید که بگویید ما هم دستی در این رهایی داشتیم؟ قبل از انقلاب که سنگی روی سنگ نگذاشتید و سنگ انداختید. حال بیایید سنگی روی سنگ بگذارید. آقای اعتمادی. می بخشید اگر کلامم تلخ است. اما این تلخی زهری است که 40 سال قبل به تن من ریخته شد با کمال میل حاضرم با شما گفتمانی در مورد چرایی پیوستن به رضاپهلوی و امضای بیانیه های حمایت گوناگون از او با شما یا آقای پارسا داشته باشم.