Skip to main content

محمود تجلی /

محمود تجلی /
نظرات رسیده

محمود تجلی /
انگیزه اصلی من گشایش نقد و بحث است. چیزی که در دهها سال گذشته از سوی فداییان هیچ گاه شروع نشد و حال نوشته من خواسته و ناخواسته چنین پژواکی ایجاد کرده است.

با درود جناب بلدی،
انگیزه اصلی من گشایش نقد و بحث است. چیزی که در دهها سال گذشته از سوی فداییان هیچ گاه شروع نشد و حال نوشته من خواسته و ناخواسته چنین پژواکی ایجاد کرده است. من در نوشته خود نه ادعای درستی همه سخنان خود دارم و نه مدعی هستم که حقیقت در اختیار من است. گشایش بحث هدف نوشته من است.
- تلاش من آوردن انسان ها به روی زمین است. انسان هایی که آنها را فهرمان و اسطوره شاخته اند. من بیشتر نوشته های امیر پرویز پویان را خوانده ام و دارم. برای نقد یک نوشته از کسی، همان نوشته کافی است. این که نویسنده در فلان جا برجسته بوده است، برجستگی باید خود را در هر خط در هر کجا نشان دهد وگرنه طرح آن خلط مبحث است. همین "مبارزه مسلحانه و رد تئوری بقاء" آن قدر اشکال دارد که می شود یک نقد طولانی بر این نوشته 14 صفحه ای نوشت.
- نوشته من در کلیت خود یک روح منسجم در خود دارد و هر کسی با دقت آن را بخواند (البته من پراکندگی های هم در آن می بینم که اتفاقا کسی هنوز به آنها اشاره نکرده است). در اوردن چند جمله از میان نوشته بدون توجه به کلیت آن گره ای را باز نمی کند. برای تحلیل باید کلیت پدیده را معیار گذاشت. از هگل بپرسید روش بررسی پدیده اجتماعی را.
- انتقاد من در کم سوادی و ضعف در شناخت کشورهای میزبان، یادگیری زبان و همه آنچه که در نوشته خود نام برده ام، به رهبران و افراد موثر جریان های فدایی است. آنهایی که تعیین سیاست می کنند. کدامشان یک رساله یا مقاله آکادمیک سیاسی دارند؟ کدامشان در کدام حزب سیاسی اروپایی عضو هستند؟ نام ببرید.
- هر سال در ساگرد سیاهکل تنها تعریف و تمجید و اسطوره سازی می شنوید. انتقادی من تاکنون نشنیده ام. هر سال سالگرد روزا لوکزامبورگ و کارل لیبکنشت از سوی حزب چپ آلمان هم برگزار می گردد. نمی دانم به زبان المانی آشنایی دارید یا نه. یکی از این سالگردهای حزب چپ آلمان را ببینید تا تفاوت را دریابید.
- تقدیس چه گوارا اختراع من نیست. در این باره کلی تحقیق و مستند وجود دارد. کاتولیک های آمریکای لاتین او را مقدس ساخته اند. در ضمن در میان اسنادی که وجود دارند، به بررسی اختلاف میان کاسترو و چه گوا را نیز بپردازید. اینها دیگر مستند هستند.
- من واژه عاشورا را با تعریف به کار برده ام، نه انگ است نه ناسزا. سخن من بر اساس تحلیل فرهنگی است و اگر بخواهید آن را عمیق تر بیان خواهم داشت.
- واژه "فدایی شهید" که دیگر اختراع من نیست. لطفا مفهوم و کاربرد آن را توضیح دهید. "شهید" در فرهنگ ایرانی و فرهگ شیعه تعریف کاملا مشخص دارد و با خلط مبحث چون این بالا مشکل حل نمی شود. به نظرم بهتر باشد از میان همان صدها رفقای دانشگاهی خود کسی را به میان آورید که به زبان شناسی، اتیمولوژی و سمانتیک آشنا باشد و از او بخواهید در این باره اظهار نظر آکادمیک کند.
- فضای انتقاد در طیف رفقای شما وجود ندارد. برخی به تحریک و توهین به من نیز پرداخته اند. این نشان گر ضعف فرهنگ مدارا و دمکراسی است. همین اولین کامنت این بالا به شما نیز بی احترامی کرده اند. من برای کسی تله نگذاشته ام که شما به درون آن بیفتید. سطح نازل بحث و اندیشه که من انتقاد دارم این جور وقت ها خود را نشان می دهد.

شادو سلامت باشید
محمود تجلی مهر
پاسخ