Skip to main content

اولا كه اينطورام نيس كه همه

اولا كه اينطورام نيس كه همه
مجید تولّا
عنوان مقاله:
شریعت و حقوق مدنی

اولا كه اينطورام نيس كه همه فقه رو فقها خودشون در آورده باشن. در قرآن هم بهش اشاره شده. مثلا شهادت ٢ زن برابر با يك مرد، يا قطع ضرب دري اعضاء در قرآن اومده. بله اونا هم بهش بافتن، اما همش بافتني نيست.

اينطور نيس كه قرآن گل و بلبل باشه، آخوندا خرابش كرده باشن. كرم از خود درخته.
بعدشم آخوند كه مشتي پارچه است! مهم تفكر آخوندي، يعني اسلامه. وگرنه كسروي هم آخوند بود، جنتي هم آخونده. اون آخوندي هم كه به حجاب اجباري انتقاد كرده، بخاطر همين خلع لباسش كردن، و حسرت لباسشو ميخوره، و قبل انقلاب هم و حتي همين الان به غرب انتقاد داشت، بعد الان خودش و زنش در آلمان زندگي ميكنن، هم همشون آخوندن.

درد ما يكي دوتا نيست! كاشكي فقط آخوندا غرب و حقوق بشر رو قبول نداشتن. آخوندا بي عمامه از با عمامه ها بدترن.
بعدشم عرف بهيچ وجه معني سكولار نميده. يكي از بدبختي هاي ما از بعد از مشروطه تا حالا هم همينه. خيلي ها كه ادعاي سواد هم دارن، مدعين كه قانون مشروطه، يا پيش نويش قانون اساسي ج.ا كه ولايت فقيه توش نبود، سكولار بودن!!!
مسخره تر از اين، نميشه حرفي زد!

اين دوستان فك ميكنن كه سكولاريسم يعني عرف، عرف هم يعني اجماع مردم هر چي گفتن، همون بشه. كه شاهي يا آخوندي اون بالا نباشه كه راي مردم رو وتو كنه. اما نميگن اگر اكثريت مردم باز قانون ديني رو وضع كردن، چيكار بايد كرد؟؟؟!!!
ذهنيت ديني هيچ وقت نميتونه قانون سكولار وضع كنه. براي اينكار، بايد حتما ذهنيت اكثريت مردم يك جامعه از دين فاصله گرفته باشه و به گفته ديگه "خردگرا" شده باشه. خود خردگرا هم تعريف داره. يعني در نبرد بين عقل و دين، جانب عقل رو بگيره. ولو اينكه بر ضد تموم بشه. از آتش جهنم نترسه. اما ما ايراني ها، حتي روشنفكرانمون، از بعد از مشروطه تا حالا مدام داريم عقلمون رو به دينمون، هر كدوم بدرجات مختلف ميفروشيم! و فك ميكنيم دموكراسي با دين منافاتي نداره! در صورتي كه كاملا متفاوتن اين دو مقوله اگر نگوييم كه متضاد.

عرف يعني رسم و قانوني كه از گذشته هاي دور بوده، و همچنان هست، واضعش مشخص نيست. تاريخ وضعش مشخص نيست. خودش دليل خودشه نه عقل. خيلي هاش هم ريشه در دين داره. مثلا فرض كنيد اينكه زن انگشتشو در دهنش بكنه و حرف بزنه، يا سابق كه مثلا كلون درها دو تا بود، يكي مخصوص خانمها، و يكي مخصوص آقايون. همه اينها برميگرده به دين! ريشه در دين داره.

اما سكولار يعني قانوني كه واضعش مشخصه. مثلا اعضاي فلان پارلمان. تاريخ وضعش مشخصه. اين جهانيه. عقلانيه. ارجحيت رو به خوشي و سعادت اين جهاني بشر ميده نه جهان موهومي بنام آخرت!
در صورتي كه در قرآن جابه جا تصريح ميكنه كه "متاع كم ارزش دنيا رو به آخرت نفروشيد." نميدونم تو كدوم سوره و آيه، ولي در قرآن زياد هست. براي همين دين ارجيت رو به آخرت ميده نه دنيا ولي عقل نه به رنج و درد اين جهاني حساسه، و اونو با گوشت و پوستش(حواسش) حس ميكنه و با توجيهاتي مثل قسمت و مصلحت، اونو به سخره نميگيره.

حتي در عرفان ما هم همين ديد وجود داره. مثلا مولوي ميگه "مرغ باغ ملكوتم، نيم از عالم خاك چند روزي قفسي ساخته اند از بدنم" عمر حداقل ٧٠-٨٠ ساله رو چند روز ميدونه! درد و رنج هم براش مهم نيست. زيرا لابد به لقاء الله رسيدن و رفتن به بهشت براش مهم تره. يعني دقيقا ديد آخوندي.

در شعراي ما تنها خيام، و تا حدودي حافظ به رنج بشر حساس بودن. براي همين اصلا در زيست جهان ما شرقي ها، علي الخصوص ما ايراني ها دنياگرايي(سكولاريسم) و حتي انسان گرايي واقعي وجود نداره.

بعد هم انتظار داريم بدون سكولاريسم، و اومانيسم و راسيوناليسم به دموكراسي برسيم!!!!