Skip to main content

Manochehr Maghssudnia

Manochehr Maghssudnia
نظرات رسیده

Manochehr Maghssudnia
با درود. ابتدا بگویم که خودم هم آنرا امضا کردم. ولی برایم این سوال وجود داشته و دارد که از این بیانیه ها، کمپین ها و ... با امضای 100، 1000، 10000 و .. نفری چه هدفی داشته و

Manochehr Maghssudnia
با درود. ابتدا بگویم که خودم هم آنرا امضا کردم. ولی برایم این سوال وجود داشته و دارد که از این بیانیه ها، کمپین ها و ... با امضای 100، 1000، 10000 و .. نفری چه هدفی داشته و چه نتیجه ای از آن می توان گرفت؟ شبیه چنین حرکاتی را در گذشته هم شاهد بودیم. وسیعترین و پر امضا ترین شان، " خواست برگزاری رفراندم" بود که امضای چند ده هزار نفره را در زیرش داشته و در مرحله ای هم صدها نفر در کنفرانس های اجرایی اش شرکت داشته اند. در آن زمان هر یک از نیروها، تلاش داشت تا این حرکت را بخود منتسب کرده و نیرو جمع کند. و همین هم باعث شد تا از آن "جنبش" وسیع نتیجه ای گرفته نشود. فرض کنیم که حرکت جدید منجر به امضای بیشتر شود، با این امضا ها چه می شود کرد؟ اگر هدف هماهنگی بین اپوزیسیون است، راه اش این نیست! اگر نشان دادن مخالفت با رژیم است، که مردم در اعتراضات خود آنرا نشان دادند.! اگر هدف برگزاری یک کمپین است، که تا حالا به اندازه تورمی اش انجام گرفته است! ترسم این است که هدف، جذب نیرو و طرح خود باشد، با وسیله قرار دادن یک خواست ملی. که در آن صورت باید بر خود گریست. چرا اپوزیسیون برای نجات کشور؛ باور کنیم که کشور در خطر است، باندهای مافیایی بر آن حاکم می باشند، مردم زیر انواع فشارهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی دارند کمر خم می کنند، هر سال هزاران نفر از جوانان تحصیل کرده از کشور مهاجرت می کنند، و .. آیا همه این موارد را کنار هم قرار دهیم، به این نتیجه نمی رسیم که کشور در خطر بوده و باید برای نجات آن آستین ها را بالا زد؟ رقابت با هم قبول، اما برای نجات کشور نباید متحد شد؟ یا هر یک بر این نظر است که به تنهای توان و قدرت نجات کشور را دارد؟ اتحادی بر سر دو کلان موضوع: گذار از نظام جمهوری اسلامی؛ و جایگزینی اش با نظامی دمکراتیک تجربه شده بشری. بقیه موارد اختلاف را بگذاریم برای زمانی که ایران نجات یافته و امکان فعالیت سیاسی آزاد بوجود آمده و با هم رقابت کنیم. و این هم با جمع آوری امضای های هزاران نفری عملی نیست. هزاران نفری که فقط در یک کمپین مجازی زیر یک متن، شعار و یا طرح را امضا می کنند، هزاران نفری که هیج ساختار سیاسی ــ تشکیلاتی آنها را به یکدیگر وصل نمی کند، هزاران نفری که با همدیگر بر سر آنچه که نمی خواهند و آنچه که می خواهند، هنوزبه توافقی عملی نرسیده اند، توده و انبوه بی شک و بدون تاثیر خواهند بود. این وظیفه نیروهای سیاسی، شخصیت های ملی است که این هزاران نفر انبوه بی شکل را شکل داده، آنها را برای نفی چیزی؛ جمهوری اسلامی؛ و جایگزینی آن با چیز دیگری؛ ساختار سیاسی ــــ حقوقی دمکراتیک؛ متحد نمایند. آیا به این نیاز تاریخی پاسخ داده خواهد شد؟ یا اینکه نسل های آینده، خواهند گفت، آنها ( یعنی ماها) تنها به فکر خود، گروه خود و فرقه خود بوده نجات کشور برایشان مهم نبود. آنها خواهد گفت، اگر ایرانی باقی مانده باشد: نسل گذشته برای ما ایرانی به ارث گذاشته اند که ار قافله ترقی و پیشرفت جهانی عقب افتاده، اقتصادی بیمار به ما تحویل داده، فرهنگی ارتجاعی و عقب افتاده را امکان حیات داده، به رقبا فرصت داده و ... . همانگونه که مثلا ما و دو نسل قبل از ما نسبت به خاندان و دوره قاجاریه می گفتیم.