Skip to main content

جالب توجه این که مک کین خلبان

جالب توجه این که مک کین خلبان
محسن کردی
عنوان مقاله:
طرح بحثی در مورد وابستگی به خارج

جالب توجه این که مک کین خلبان نیروی دریایی آمریکا و بارها بمب بر سر ویتنامی ها ریخته بود. با سقوط هواپیمایش سالها اسیر ویتنامی ها بود. مشکل چپ و راست ایران سیاست نیست، فرهنگ شان است. فرهنگی که میگوید

حرف مرد یکی است. آقا در سن بیست سالگی با خواندن دو جزوه نوشته جوانکی دیگر اسلحه به دست گرفته که مردمش را آزاد کند و سیانور زیر زبان نهاده است. حالا در پیرانه سری استاد جامعه شناسی هنوز جوانک نویسنده آن جزوه را تقدیس میکند و بی عیب میداند. این اگر اثر آن سیانور در زیر زبان نباشد اثر چیست؟ برای چه مجاهدین سالهاست از اصطلاح «بریده مزدور» استفاده میکنند؟ برای آنکه از اثر روانی آن بر فرهنگ «حرف مرد یکی» ایرانی خوب آگاهند. میدانند که ایرانی دوست ندارد انگ بخورد چرا که خود این ایرانی قبلا به دیگران انگ میزده و نمیتواند منع رطب کند و مقهور این ضد فرهنگ میشود. نظر همون بعضی ها گفتید را در مورد ساختن مجسمه جان مک کین بپرسید توجیه زیاد میتراشد اما در ذات و خمیره اش عقیده اش این است که ویتنامی ها غیرت ندارند! اما پاسخ واقعی این است که ویتنامی ها شعور دارند که هم ببخشیند و هم منافع ملی شون رو تشخیص بدهند و هم قدر دان باشند. امری که آن «رفقا» مایه ننگ میدانستند و میدانند. من فکر میکنم اگر رضاشاه بر ویتنام حکومت میکرد، ویتنامی ها برای او دهها مجسمه می ساختند. اما چپ ایران مثل آقای نگهدار در طی سالیان حاضر نشد زمانه را درک کند و هنوز حرف روزنامه دنیا و زندانهای رضاشاهی را میزند چه برسد به ساخت مجسمه از رضاشاه. مک کین بر سر ویتنامی بمب ریخت اما ویتنامی که همین آقای نگهدار برایش سالها اشک ریخته و سنگش را به سینه کوبید برایش مجسمه ساخت. دلیش چیزی نیست مگر آنکه ویتنامی دنیا را سیاه و سفید نمی بیند. غیرت و مردانگی را عامل تعیین کننده در سیاست به حساب نمی آورد. اما چپ ایرانی غیرتش قبول نمیکند که در خانه تیمی دو جوان عاشق شوند و پاسخش گلوله است و دهه ها میگذرد تا به زبان بیاید چند سالی قبل از مرگ بگوید آن کار اشتباه بود. یا الله...