Skip to main content

قضیه جاجی فیروز در ایران

قضیه جاجی فیروز در ایران
محسن کردی
عنوان مقاله:
حاجی فیروز شخصیتی اساطیری است یا نمادی نژادپرستانه؟

قضیه جاجی فیروز در ایران تاریخی و فرهنگی است و کلا تفاوت دارد با نگاه غربیان به این قضیه. ما هرگز از آفریقا برده برای کار در مزارع پنبه نیاوردیم و انسان درجه دو یا حتا در حد اسب و استر به حساب نیاورد

قضیه جاجی فیروز در ایران تاریخی و فرهنگی است و کلا تفاوت دارد با نگاه غربیان به این قضیه. ما هرگز از آفریقا برده برای کار در مزارع پنبه نیاوردیم و انسان درجه دو یا حتا در حد اسب و استر به حساب نیاوردیم. اگر در خاورمیانه برده فروشی بوده بندرت برده سیاه خرید و فروش میشد بیشتر به شکل کنیز و غلام یا به اسم امروزی اش کلفت و نوکر بودند و زبان شان یک متر و نیم هم سر ارباب دراز بود. نمایشهای روحوضی می بینیم که وقتی ارباب با زن مورد علاقه اش ازدواج میکنه مبارک هم با کنیز یا دختر اون زن ازدواج میکنه و همه تماشاگران خوشحال میشدند. این را نباید با جامعه آمریکا مقایسه کرد که هنوز هم در سینمای آن ازدواج سیاه پوست و سفید پوست تابو هست چه برسد به محل آبخوری مخصوص سیاه و سفید و یا مدرسه جداگانه که هنوز هم ادامه دارد و جنبش شبیه «نمیتوانم نفس بکشم» براه میافتد. در ایران سابقه حاجی فیروز آنگونه که برخی میگویند آتش افروزان آتشکده ها چهره شان در اثر دود سیاه بود و غیره سخن منطقی بنظر نمیرسد. در میان آن غلام و کنیزها که اربابان داشتند، گه گاه غلام سیاه هم داشتند که براشون جالب بود و لباس قرمز هم تنش میکردند. اغلب این غلامان سیاه از زنگبار به ایران وارد میشدند و لهجه مبارک و حاجی فیروز که میگه ابراب خودم سامبولی بلیکوم یا طرز حرف زدن مبارک در سیاه بازی همه نشان از لهجه ای دارد که زمانی به ایران آمده و جزئی از تاریخ و فرهنگ ما شده و برای ما بامزه هست و قصد تحقیر نیست. این غلامان سیاه احتمالا به هنگام عید برای اهالی خانه جشن و سرور بر قرار میکردند و حرفهای بامزه میزدند برای همین رسم و یاد و لهجه آن ها گرامی داشته و نگه داشته شده است. اگر کسی به حرکات حاجی فیروز یا مبارک میخندد برای کمدی بودنش میخندد و نه برای تحقیر یا تمسخر و این تکه را روشنفکرانی که نگاه شان عمق تاریخی بومی ندارد و به جامعه غربی نگاه میکنند گم کرده اند.