Skip to main content

مناین مقاله را که درحقیقت یک

مناین مقاله را که درحقیقت یک
سعید قدمگاهی ثانی
عنوان مقاله:
بازهم سخن در باره "چند اتفاق ساده"

مناین مقاله را که درحقیقت یک کتاب است، بطور سطحی و با بی میلی خواندم و قصد ندارم در اینجا به تک تک موارد استناد شده و راستی و درستی ان در این مقال وارد شوم ، بلکه تنها به بررسی هدف نویسنده ...

انچه که نویسنده در اینجا ظاهرا در زمان های مختلف ،بصورت پاراگراف های متعدد جمع کرده است،شامل بیاناتی از ابینکه رضا پهلوی در 30 سال پیش چه کرد و نقل از ... فلان رئیس جمهور امریکا در 20 سال پیش به نقل قول از...چه کرد و پایان اینکه کندی،.بنقل از ... چه کرد و چه شد ،چیزی جز اضافه گویی و گنده گوئی نیست و امیدوارم هدف نویسنده ، به سرگیجه انداختن و در نهایت مبهوت کردن خواننده نباشد!
اما در ابتدای مقاله! نویسنده می خواهد بگوید"نه به جمهوری اسلامی" درست نیست ، چون شهریار اهی ،چنین و چنان است. رضا پهلوی بد است، چون به نقل قول از این و ان در 20 یا 30 و یا 40 سال پیش چنان و چنین ...کرد.غافل از اینکه نه به جمهوری اسلامی، از همان فردای 21 بهمن 57 ، در ایران طنین اندلز شد و این شعار متعلق به این و ان نیست.
و یا اینکه رضا پهلوی که می گوید" من هم یک جمهوری خواه هستم" نادرست است و بنا به نقل قول از فلان گروه چپ ، باید منتظر شد که او به سلطنت برسد تا ازمایش شود که ایا سلطنت خوبی دارد و یا از نوع مطلقه، انهم ازنوع سلطنت نژادپرستی، اریائی ان است.
این اقا ا این مطالب را در پاراگراف های متعدد و اضافه کوئی و پیچیده کردن مطالب بیان می کند.
اقای رضا پهلوی گفته است ،
سلطنت کردن بردیگران در شان هیچ انسانی نیست و حتی به مشروطه سلطنتی ، که شاه یک نقش تشریفاتی دارد، علاقه ای ندارد .بلکه، در صورت انتخاب از طرف مردم و تمایل خود او ، حاظر است بعنوان رئیس جمهور منتخب برای مدت محدود انجام وظیفه کند. اینکه نویسنده اینجا، نوع سلطنت مطلقه و از نوع اریایی فاشیستی انرا اورده است؟!، ما که نفهیمیدم از کجا اورده است، خصوصا اینکه در هیچ کجای تاریخ ، اسمی از اینکه اریائی ها حکومت تک قومی و برتر از ان فاشیستی داشته اند آورده نشده است، مگر اخوندها بر روی منبر برای راه صاف کردن تشکیل امتشان.

دسته بندی نیروهای چپ هم به مخالف و موافق و اصلاح طلب خالی از محتوی است.
انچه که بعنوان چپ در ایران از زمان شاه شناخته می شود، اکنون که نزدیک به 30 سال است اردوگاه به اصطلاح "سوسیالیستی " ازهم پاشیده است، به یک نتیجه کاملا تجربی رسیده است که: ان مبنای عقیدتی، متعلق به قرن گذشته، غیرمناسب با افکار دمکراتیک توده ها و مردم بوده است . متاسف از اینکه چرا نیروهای ملی را بعنوان لیبرال و ... معرفی کرده اند، در حالی که اینان راهروان راستین ازادی و دمکراسی در ایران بوده اند و همین پشت کردن نیروهای فعال چپ ، منشا اصلی شکست و به انحراف کشیده شدن جنبش دمکراتیک مردم ایران در سال 1332 و 57 بوده است. البته در اینجا از نیروی چپ، منظور مزدوران و مقاطعه کاران چپ نما نیست.