Skip to main content

آنچه گذشت :

آنچه گذشت :
Anonymous

آنچه گذشت :
در سال 1354 كه محمد رضا شاه در توهمات خود كه ژاندارم منطقه خاور ميانه هست و با حمايت غرب يك قدرت بي منازله در تنگه هرمز محسوب مي شود غافل از نفور شرق در لايحه هاي جمعيتي با نام اسلام نوين در حال شكل گيري است خصوصا وقتي در پايان سال 1355 و 1356 كاملا هويدا شد كه تمامي كادر درجه داري ارتش شاهنشاهي تمايل به حزب توده شده و تاسيس و فعال شدن سازمان هاي چپ جديد مجاهدين خلق و چريك هاي فداي خلق و ملي شيا و خيلي از گروه هاي چپ در ايران كه شب و روز رشد مي كردن غرب متوجه شد كه به زودي انقلاب عظيمي در منطقه رخ خواهد داد كه به نفع غرب نخواهد بود

هر چند از گزارشات ساواك برمي آمد كه فعاليت هاي چپ در ايران بسيار گسترش يافته است اما شاه مغرور از حمايت هاي غرب بي توجه به اين موضوعات پيش مي رفت .
انقلاب زيرزميني اسلام نوين زود به سرازيري خود رسيده بود فعاليت حزب توده كه در اغلب مناطق شمال و شمال غرب ايران بسيار فعال بود و ساير سازمانهاي چپ در مركز و تمام نقاط در حال فعاليت و آگاهي مردم با استفاده از نام اسلام در حال گسترش بودند .
اعتراضات با نام اسلام و اسلامگرايي نوين شروع شد . ابتداء ترو ها و وحشت توسط همين گروها شروع و با اتش زدن مراكز عمومي و تحريك عمومي آغاز شد تبريز قم تهران شروع به اعتراضات علني نمودن در اين موقع غرب متوجه شد كه خيلي دير شده است و گسترش شرق در اين روند انقلاب خيلي پيشرفت نموده است لذا برآن شد ارتباط خود را از جبهه ديگري كه تمايلات چنداني به شرق نداشته ولي از مخالفين محمدرضا شاه مي باشند شود .
در سال 1356 عملا غرب شاه را با درگيري هاي داخلي تنها گذاشت و اميد به مخالفين غير چپگرا شد . خيلي زود با انتقال خميني اين سنبل انقلاب در حال جريان را به نوفلل و شاتو شد و خيلي سريع ارتباط خودش را با پيرواني چون سنجابي آيت الله بهشتي قطب زاده را شروع كرد . همچنين از درون كشور نيز غافل نشده و رهبراني چون هاشمي و شريتمداري و طالقاني رو هم از ديد خود غافل نبود .
با ورود غرب و توافق آن با شرق در خصوص تغيير رژيم ايران انقلاب خيلي زود به ثمر رسيد و در بهمن سال 1357 با توازن قدرت هم شرق و هم غرب به ثمر نشست .
با شروع انقلاب اسلامي و تشكيل دولت موقت شرق بسيار از اين وضعيت پيش آمده نگران شد . طرح ريزي و سازماندهي سالياني دراز او در يك دهه داشت از بين مي رفت و لذا بايستي كاري مي كرد تنها اميد شرق در اين زمان سازمانهاي داخلي چون حزب توده و مجاهدين خلق و چريكهاي فداي خلق بود كه با توجه به روي آمدن مخالفين رژيم شاهنشاهي كه تمايلي به شرق نداشتن توازن قدرت بين غرب و شرق رو به فزوني بود هرچند شرق اميدي به افرادي كه دو جانبه بوده و آنهاي كه در سازمان مجاهدين خلق بودن اما در ظاهر از گروه هاي جبهه ملي حمايت مي كردند .
اما براي ايجاد يك اتفاق ديگر كه همه فكر ها از اين موضوعات به آن معطوف شود از نفوذ خود در كردستان استفاده كرده و در سال 1358 موضوع استقلال طلبي كردستان و غائله كردستان بر پا شد چرا كه شرق نمي خواست تمامي زحمات ساليانه خود را بدين صورت ببيند كه كار رو كه كرد آن كه تمام كرد چون غرب خيلي زود در رهبران جديد انقلاب اسلامي نفوذ كرده بود .
غائله تركمن و آمل نيز يكي ديگر از اين انحرافات ذهني و مشفله انقلاب جديد بود اما با رفع اين موضوعات با حمايتهاي غرب فكر ديگري براي ايجاد يك بحران بزرگ تر در ذهن شرق افتاد و از نفوذ خود در عراق جنگ 8 ساله را راه اندازي هرچند هدف اوليه جنگي طولاني مدت نبود اما به هرحال با گسترش جنگ و فشار ها و برخي تحولات سياسي ديگر اين جنگ كه صرفا براي معطوف كردن فكر ها بود به 8 سال طول كشيد .
در اينجا بد نيست به خاطرات آقاي هاشمي اشاره نماييم كه بعداز باز پس گيري خرمشهر در سال 1362 قرار بود جنگ به آخر برسد اما ........ چرا ادامه پيدا كرد
فشار هاي توازن قدرت شرق و غرب بر روي صفحه شطرنج انقلاب نوين اسلامي هر روز بر ضعف شرق گسترش پيدا مي نمود كه شرق تصميم به علني كردن مخاصمه عليه غرب با اعلام شيطان بزرگ امريكا با حمله مجاهدين خلق با برخي از مردم عادي به سفارت امريكا شد . اما غرب با يك حركت ديگر برآن شد تا ماهيت وجودي كمونيستي انقلاب اسلامي نوين را پرده برداشته و به عموم مردم نمايان نمايد . با جدايي برخي از اعضاء سر شناس از سازمان مجاهدين خلق و تاسيس سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي افرادي چون هاشمي رفسنجاني ، محسن رفيق دوست ، محسن رضايي و..... عملا تشكيلات چپ در ايران به شدت تضعيف شد اعلام رسمي غير قانوني فعاليت گروه هاي چپ در اوايل سال 1361 و ادامه در سال 1362 و درگيري هاي خياباني و دستگيري و اعدام برخي از اين افراد و يا توبه نامه برخي از افراد سرشناس در تلويزيون هاي انقلاب اسلامي عملا نشان مي داد كه غرب در شكل گيري انقلاب اسلامي موفق شد ه است .
قدرت گيري و نفوذ برخي از تغيير موضع دادگان از چپ به غرب به جايي رسيد كه عملا جبهه ملي هم به كناري گذاشته شد و نظم نويني در شكل گيري انقلاب اسلامي شكل گرفته كه پديده جديدي بود كه در ظاهر با هجمه هاي شديد به غرب و شرق اما در باطن با منافع غرب در يكسو باشد .اين يك پديده جديدي بود كه غرب تجربه مي كرد .
شروع نظم نوين :
اين نظم نوين اسلام كه برخي در آن اوايل به آن اسلام امريكايي نيز مي گفتند غرب را براي تاسيس دولتهاي شبيه چنين حكومتهاي كه در ظاهر مخالف و در باطن موافق منافع باشد شد . و اين بهترين ابزار مبارزه با شرق بود خيلي زود با صدور انقلاب اسلامي نوين به سراسر جهان شد . اين اسلام جديد تا مخالفين عربستان و حاشيه و به مناطق درون شرق و شوروي سابق نيز نفوذ كرد يعني عملا در كشتي يك اصطلاحي بكار مي رود به عنوان بدل كاري كه شرق بدل آن را از غرب خورد .
كار به جايي كشيد كه بزرگترين فلسفه ديالوگ شرق سرانجاميد يعني فرو پاشي اتحاد جماهير شوروي خيلي ها مي گويند بعداز ملاقات هاي ميخائيل گرباچف با رهبر اسلام نوين امام خميني اين سناريو انجام پذيرفت اما به هرحال سناريوي بود كه شرق بدجوري بدلش را خورد و تجربه تلخي برايشان بود
شرق هنوز به ياران خود در انقلاب اسلامي اميد داشته و روي جبهه داخلي حساب مي كرد تا در خرداد ماه 1368 رهبر انقلاب اسلامي درگذشت قدر سياسي اصل ايران در اختيار آقاي هاشمي رفسنجاني اين سياستمداري كه اكنون كهنه كار شده بود با حمايت خويش رييس جمهور وقت را به قدرت نشاند كه در باطن عملا همانطوريكه از نماد خميني استفاده مي كرد اينبار با نماد خامنه اي استفاده نمايد .
اما با شروع رهبري حجت السلام خامنه اي كه خيلي زود با رشد فزاينده به آيت الله العظمي رسيد هميشه دغدغه هاشمي را داشته است در اين ميان شرق فرصت را مغتنم شمرده و با ورود برخي از ياران خصوصا احمدي نژاد ها و يا بهتر بگوييم اسلام راديكال كه امروز از آن نام برده مي شود خامنه اي را برآن نمودند كه دل از غرب جسته و به سوي آرمانهاي شرق بپيوندد .
با اين تفكر كه با حذف قدرت سياسي هاشمي و تضمين حكومت موروثي خود چراغ سبز به سوي شرق آغاز شد . و تبلور آن با انتخابات رياست جمهوري و تبليغات و هجمه هاي كه پيش از اين دولت اصلاحات خاتمي شروع شد و در ناباوري شخصي با نام احمدي نژاد بر رياست جمهوري اسلامي كه آن را راديكال تند رو اسلامي مي خواندن گرديد .
در چهار سال رهبري سكان انقلاب اسلامي كه دشنام به غرب مي داده است اين حركت نه تنها دشنام بلكه در راستاي هدفگيري منابع و منافع غرب پيش رفت گروه هاي اصلاح گرايان هرچه مي توانستند مقابله خود را از سر گرفته و اين بار غرب بود كه فن بدل را از شرق مي خورد اوج ضربه فني شدن غرب در مقابل شرق خرداد 1388 بود كه با انتخاب مجدد اسلام راديكال يا همان شرق با هاي و هوي دست يابي به انرژي هسته اي ادامه يافت .
بعداز چندين سال و تجميع قواي شرق اينبار با شكل كيري همين جنگ سرد قدرت بنام اسلام بار ديگر پاي در مبارزه ديگري با غرب شروع شد كه در مقابل با اين حربه بهار بيداري اسلام كه متفقان برآن اشتراك نظر دارند .
خيلي زود دير شد :
با قدرت گرفتن رهبر جديد انقلاب اسلامي شرقگرا تا جايي كه توانست از نفوذ و قدرت اطلاح طلبان غربگرا را شروع كرد و با تخريب و حذف فيزيكي از مناطق حساس قدرت در نظام آغاز شد كه اوج آن در خرداد 1388 به ثمر رسيد و كليه عوامل غربگرا را از كار انداخت .
انقلاب اسلامي خيلي سريع در اختيار شرق قرار گرفته و به سوي آرمانهاي شرق تاخت و تاز مي كند و حمايتهاي بلوك شرق روز به روز گسترش يافته و خطر هاي جدي در منطقه خاور ميانه خصوصا اسرائيل شد قدرت گيري حزب اله لبنان و اوج ديكتاتوري سوريه بعداز مرگ حافظ اسد و روي كارآمدن بشار اسد .
در حمله نيروهاي ناتو به عراق كه حاصل توافق غرب با شرق منجر به تقسيم دو نيم عراق به شمال كردستان خودمختار و عراق اولين توافق در تشكيل سناريو خاورميانه بزرگ بود . هرچند هر يك از طرفين سعي مي كند در صورت وجود يك موقعيت جديد در توافق اوليه خود را زير پا بگذارد .
اما اوضاع احوال حال اين را نشان مي دهد كه :
بعداز گذشت 8 سال از شرقي شدن انقلاب اسلامي آقاي خامنه اي از اين اوضاع پشيمان شده است و افسوس اين را كه چرا به تذكرات هاشمي گوش نداده است و تنها راه را هاشمي در سناريو جديدي تحت تاتر عم انگيز شكسپير و بازداشت و زنداني نمودن فرزندان خود شروع مي نمايد كه احساسات عمومي را جريحدار نمايد تا بلكه جلوي اين تاخت و تاز اسلام راديكال را نگه دارد كه خيلي دير شده اما تلاش خودش را در اين باره انجام مي دهد كه اين فرزند خلف صالح امام زمان احمدي نژاد را محار نمايند .
اما تئوري هاي ديگري هم هست كه اكنون اختلاف بين اسرائيل و امريكا را منجر شده است كه امريكا هنوز اميدوار هست كه آقاي هاشمي موفق شود اما آقاي نتانياهو به اين شكل فكر نمي كند و هيچ اميدي به اين وضعيت ندارد
تئوري هاي خاورميانه بزرگ بين شرق و غرب كه آن را براي آمادگي ذهن عمومي در نيويورك تايم گزارش گرديد هنوز روز ميز مذاكره طرفين هست و همه چيز به تلاش هاشمي دارد كه اگر موفق شود اين همون فرصتي است كه امريكا با تماميت ارضي ايران را به سمت غرب برخواهد گرداند و تغييراتي در سناريو خاورميانه بزرگ پديد مي آيد و اين همان تاكتيكي است كه هر يك از طرفين در تعهدات خود پايبند نيستند و از هر موقعيتي به نفع خود استفاده خواهند كرد .
اما اگر هاشمي موفق نشود چه ؟
با توجه به اختلاف نظر كنوني اسرائيل با امريكا در خصوص حمله نظامي به ايران و شروع سناريو خاور ميانه بزرگ و تقسيم اراضي در خاور ميانه قوت گرفته بي چون و چرا اجراي اين موضوع دور از دست رست نيست چرا؟
1- نامه آقاي دانا روهاباكر از متحدين اسرائيل در كنگره آمريكا در خصوص مردم آزربايجان
2- اتحاد دو حزب كومله و دموكرات كردستان
3- نقش برجسته ديگر ملتهاي غير فارس مثل عرب و بلوچ و تركمن و ساير قوميتها
4- در اختيار قرار گرفتن پايگاه هاي نظامي آذربايجان شمالي به اسرائيل در صورتيكه يكي از نمايندگان به صراحت در مورد نامه دانا روهاباكر اعتراض و تماميت ارضي همسايه خود را به رسميت مي شناسد
5- تغيير موضع برخي از متحدان سر سخت ايران مثل مشعل رييس دفتر حماس در تركيه و نام بردن از رجب طيب اردغان به نام رهبر جهان اسلام در حالي كه تا ديروز آقاي خامنه اي رهبر اسلام جهان بود
6- و تنها ماندن اسلام راديكال شرقي در جهان اسلام
به نظر مي رسد اگر آقاي هاشمي موفق نگردد اين امر كه با تغييرات جغرافيايي بين كشورهاي خاور ميانه تصويري شبيه به شكل ذيل حاصل گردد البته اين شكل جنبه دقيق ندارد و اميدوارم مورد بحث دوستان واقع نگردد و صرفا جنبه اظهار نظر داشته و هرگز نظر نويسنده كه خودم هست را ندارد
با به وجود آمدن عربستان بزرگ و متحد در منطقه و پرداخت امتياز به شرق با وجود كردستان بزرگ واتحاد پيمان ناتو و تنگ تر نمودن شرق با اتحاد آزربايجان شمالي و جنوبي تحت نام آزربايجان بزرگ و اتحاد تركمنستان بزرگ منجر به تاسيس كشور جديدي از باقي مانده افغانستان و تاجيكستان تحت نام پارس و باقي ماندن افغانستان با بخشي از پاكستان به نام پشتونستان در اختيار شرق و ازاد سازي ملت بلوچ در دموكراسي غرب