رفتن به محتوای اصلی

اسفندیار مغموم

اسفندیار مغموم

وقتی با موهای سپیدت در آنسوی مرز هفتاد رو به روبوت ها از رعایت انسان حرف میزدی، وقتی گوشهای فلزی آهنگ هزار رنگ موسیقی و صدای تو را نمی شنیدند و نمیخواستند بشنوند؛ دلم گرفت. گفتم که یادت کنم اینجا به خاطر تو ، و به خاطر خودم، که وقتی نخستین بار موسیقی ات را شنیدم گفتم، این دیگر آغازی نوین است فراتر از دوازده سلول اسارتگر موسیقی قجری. و همراه من گفت:

نمیدانستم تنبک قجر میتواند به طبل حماسه بدل شود.

مرد حماسی!

تو موسیقی متن عصر حماسه بودی، عصری که شورشی و آشوبی بود، اما در شورآشوب او زیبایی آرزویی بزرگ بود. آرزویی که داشتن آن فضیلت بود، چه خیال بوده باشد و چه واقعیت. در عصر خفت و خواری صلیب و سنگسار؛ و سگبودگی پیش پای جهانخواران و جهانداران، برای شکستن سازت و صدایت میکوشند، چه شیخ های شرزه ی قلمرو حماقت و چه شروه خوانهای خارج نشین اقلیم جهالت.

 

طوقی - اسفندیار منفردزاده ، کنسرت مایستر : وحید سلمانی

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

برگرفته از:
فیسبوک نویسنده

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید