رفتن به محتوای اصلی

بیوَر اسب*

بیوَر اسب*

هان؛مغز آن جوان که چنین هایهو گرفت

ماران ِ خسته بین که چه سان در گلو گرفت

در جوی، خون دواندی و گویی: "مطهّرم" **

وز آب ِ خون چگونه توانی وضو گرفت؟

بازیّ ِ چرخ را تو به بازی گرفته ای

باشد ز تیرِ آهی، پشتت دو تو گرفت

لم داده ای به تخت؛ جه تاریک و ترسناک

بی خواب ِ صبح شو که تو را چون عدو گرفت

نانت فسرد در رگ و جانت جهنم است

ــ این گول بین که فتح ِ وطن آرزو گرفت ــ

این شب سحر شود به هزاران نوید ِ نو ***

تا کی کلاله اش ز نسیمی سبو گرفت

فردا چونسل ِ نو به مزارها بگذرد

بر خاک ِ وی نهد گل و بر تو تفو گرفت

 

محمد بینش (م ــ زیبا روز)

 

*بیور اسب ، به معنی ده هزار اسب،لقبی بوده که ایرانیان به ضحاک داده بودند

 

** نوشته اند ابوخالد، از سران لشکر امویه،که در محاصرۀ شهر گرگان قسم خورد تا ازخون

مردم آنجا ، آسیاب بچرخاند و گندم آردکند ونان زهر مار کند و کرد، اما در وقت نزع از سرمای

درون خویش می لرزید. (نک،تاریخ طبری ص185)

 

***اشاره ای ست به نوید افکاری ورزشکار که بی دلیل گرفتار شکنجه و اعدام گشت.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید