خبرها میگویند مهسا امینی با خانواده از سنندج به تهران میآید. ۲۲ سال داشت.
خبرها میگویند گشت ارشاد او را میگیرد و به وزرا میبرند.
خبرها میگویند ساعتی بعد بدن نیمه جان دختر را پنهان و به شتاب خارج میکنند.
خبرها میگویند او در بازداشت دچار سکته قلبی و مغزی شدهاست.
خبرها میگویند او دچار مرگ مغزی شدهاست و تمام.
خبرها این وقایع سیاه را میگویند اما:
کسی نمیگوید آیا این رفتارها واقعا ارشاد است؟ این روشها ایمان میآورد یا ایمان میسازد؟
کسی نمیگوید این کارها با کدامیک از شرایط امر به معروف و نهی از منکر سازگار است.
کسی نمیگوید قانون فقط برای مردم نیست. بیشتر از مردم حکمران و کارکنانش باید قانون را رعایت کنند.
کسی نمیگوید چه میشود که یک دختر جوان ۲۲ ساله در حال بازداشت باید دچار سکته قلبی و مغزی شود.
کسی از آقایان که اینقدر نگران تار مو و لباس زناناند، نگران جانشان نیست.
سالها بود که قانون گمشدهء ما بود. حالا باید به جستجوی ذرهای اخلاق برویم.
این ارشاد است یا اضلال؟
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید