رفتن به محتوای اصلی

برای یلدا آقافضلی.قاضیِ قاتل نوشت:«متهم اظهار پشیمانی نکرد»

برای یلدا آقافضلی.قاضیِ قاتل نوشت:«متهم اظهار پشیمانی نکرد»

بهارِ جاوِدان «یلدا»

برای یلدا آقافضلی.قاضیِ قاتل نوشت:«متهم اظهار پشیمانی نکرد»

بهاری جاوِدان شد دخترِ ایران وُ «یلدا»

بهاری بی خزان شد نم نمِ باران وُ زیبا

ببین زیبایی ات آفاق را در بر گرفت از مهر

جهان مجذوبِ زیباییِ تو جان وُ تماشا

به دستِ دشمن افتادی به دستِ قاضیِ ضارب

نترسیدی که خورشیدی؛ فروزان وُ فریبا

ترا با دست بند وُ چشمِ بسته زخمی وُ خونین

به سویِ مسلخی بردند در دیوان وُ آمنّا(1)

تَعَرُّض بود وُ آزار از پیِ ایمانِ قصابان

که قاضی سارق وُ قاتل همان سبحان(2)وُ فتوا

ترا در دل سخنها بود وُ آن واگویه را گفتی:

من از آزادی وُ حق گفتنم؛ترسان وُ تنها!؟

چرا باید به انکارِ رهایی من سخن گویم

نمی ترسم نه از مرگ وُ نه از زندان وُ تُرنا(3)...

شجاعت از تو می گیرد نشانِ افتخار اینجا

نگفتی که پشیمانم تو ای جانان وُ والا

پشیمان از چه باید بود ای شیخانِ پشماگَند!

شما شارع شما استادِ هر شیطان وُ دعوا

به چنگِ ناکسان اینسان گرفتارِ عذاب وُ درد

چنین آزاده ای را گفته اند انسان وُ شیدا

صدایت شور وُ آواز وُ شرر در روحِ تاریخست

بخوان ای نازنین ای آسمان بُستان وُ بُرنا

ترا جلاد در چنگالِ مرگ وُ در سیه چاله

اسیر وُ خسته کرد اما تویی تابان وُ بیتا

تو با لبخندِ خونین خوانده ای آوازِ آزادی

و گفتی موجم وُ سرکش همان آبان(4)وُ دریا

تو موجاموجِ دریایی وُ رقصان با خدای عشق

تو با شادی وُ هستی بسته ای پیمان وُ پابرجا

مکن باور تو ای ملایِ ربّانی که بتوانی

به زنجیر وُ به بند آری دلِ عصیان وُ دانا!

ترا نفرت به هم پیچیده چون طومارِ طولانی

رذالت پیشه ای آمالِ تو حرمان وُ حِربا(5)

نیاوردی به جز کِبر وُ کدورت کهنه کارا

وجودت نکبت وُ بغض وُ همان هذیان وُ اغوا

چه داری تو در آن چنته که با خود می کِشی هرجا

همه حرفی همه بادی همان انبان وُ نَکبا(6)

صدایی پوچ و افکاری پریشان وُ مُکَدَّر

به بازار وُ به مذهب مانده ای؛نادان وُ غوغا!

تبهکاران طلبکارند؛ از این خانه وُ مردم

دَرَک گُوری برایت کَنده در آن شأن وُ مأوا

ستم سرکوب کشتار وُ شکنجه کار وُ بارِ تو

فغان از فقر فکر وُ این رجز خوانان وُ آقا

رجز خوانانِ بی جرأت فقط زیرِ پتو شیرند

نبردا!موش وُ سوراخِ زمان؛پنهان وُ دَروا(7)

درین هنگامۀ هیهات وُ این دریوزۀ دیندار

نمی داند که آخر می رسد توفان وُ بلوا

زَنَد لافِ خداوندی وُ بر طبلِ تهی هر دم

نخوانده در خبر خاکت کُنُد مهمان وُ مولا

مُعَلَّق مانده ای در برزخِ زخم وُ حسادت

ترا چاره نباشد جز همان طاعون وُ مَرگا

تو ای جن پرورِ جن زادۀ جاهل نمی دانی

شَوَی با خاک وُ خاکستر همه یکسان وُ پایا

بیا دستارِ نکبت را ز سر بردار وُ آدم شو

کنون بشنو سرودِ سرو مستان وُ شکوفا

شبِ«یلدا»ی ما؛نوروز وُ روزِ رزم وُ فریاد

مگر مرگ مفاجات ات شود درمان وُ گیرا

شراب وُ شادی وُ رقص وُ هیاهو روزِ آزادی

بزن جامی به جامِ آن جوان رخشان وُ بی همتا

بزن آتش تو ای تُندَر برین قومِ تبهکار

جوانانِ وطن در رزم وُ در جولان وُ پویا

به پابوسِ زنان آخر مُشرف می شوی شیخا

خدا نامِ زنست ای شیخِ بی سامان وُ رسوا

چه آوردی به جز گلهای کاغذگون وُ خرزهره

ترا اینک نشان ویرانی ات پایان وُ دنیا

زنان از زندگی آغازِ رازِ هستی آوردند

سترگ وُ سخت وُ زیبا عاشق وُ احسان وُ مینا

زنان در جنبش وُ در انقلابی سخت می خوانند:

دوباره نامِ نیکِ رفتۀ ایران وُ یکتا

سه شنبه 23 آبانماه 1402///14 نوامبر 2023

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1-آمنّا:ایمان آوردیم.2-سبحان:پاک و پاکیزه.3-تُرنا:شلاق مانند است.4-آبان:ایزد نگهبان آب.5-حِربا:نوعی سوسمار.چلپاسه.6-نَکبا:بادِ بد و نامساعد.7-دَروا:سرگشته وُ سرگردان.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید