رفتن به محتوای اصلی

در غرب خواهیم ماند، یا به خود باز خواهیم گشت؟

در غرب خواهیم ماند، یا به خود باز خواهیم گشت؟
برگردان:
علی قره جه لو

اگر دقت کنید، نمی گویم به غرب روی خواهیم آورد. چرا که در حال حاضر تا گلو در سبک زندگی غرب، ارزش های غرب، پول غرب فرو رفته ایم. سوال اینجاست که آیا می خواهیم از این باتلاق بیرون بیاییم یا نه؟ بازهم اگر دقت کنید، نمی گوییم بازگشت به شرق، می گویم بازگشت به "خودمان". زیرا وقتی از شرق صحبت می کنیم، در میان توده بسیار وسیعی حساسیت شدیدی رخ می دهد. آنها واکنش های بی سر و تهی نشان می دهند، از جمله "آیا ما عرب، پاکستانی، روس، چینی خواهیم شد؟ در حالی که، ترکیه به وضوح {یک کشور} شرقی است. موقعیت جغرافیایی یک چیز است، ارزش ها و نظام فکری چیز دیگری. اگر بخواهید کشور را از جای خود در نقشه برداریم و به اقیانوس اطلس منتقل کنیم، تا زمانی که مسلمان هستیم ارزش های ما هم شرقی خواهد بود. از آنجایی که اسلام جزء لاینفک جامعه ترکیه است، مسئله، در ارتباط با آشتی کردن با این واقعیت است. به طور خلاصه، می توانید عبارت "بازگشت به خود" را "بازگشت به اصل مسلمان و شرقی خود" نیز بخوانید. "مشکل وسط ماندگی" ترکیه، مشکلی است که سابقه ای دویست ساله دارد و با مشکل توسعه نیافتگی درهم آمیخته است. قصد توضیح تاریخ را ندارم، همه ما می دانیم که ذهنیت "تنظیمات" چه بوده است.{1} ذهنیتی مقلد، و تحقیر شده ای که قبله خود را در غرب می یابد، و ارزش های خود را تحقیر می کند. تجسم این ذهنیت، شخصیت "بهروز بیگ" در رمان "عشق اتومبیل" اثر "رجائی زاده محمود اکرم" است. تیپ بهروز بیگ در طول 150 سال توسعه و تنوع یافته است. تیپ چپ دارد، تیپ راست دارد، و حتی انواع تیپ های ملی گرا، اسلام گرا و آتاتورکیست دارد. و این هنوز ذهنیت غالب در ترکیه است. مهمترین مناصب کشورهمچنان در اشغال بهروز بیگ های مدرن است. سال هاست که می نویسیم این ذهنیت بزرگترین مانع پیشرفت کشوراست. بهروزبیگ ها، "بومی" هایی مثل ما را با انواع و اقسام تحقیرها متهم می کند. اعتراض به غرب را بعنوان بزرگترین ارتجاع معرفی می کنند. برچسب های زیادی در چنته دارند، به بعضی از ماها طرفدارارتجاع، به بعضی ها طرفدار روس، و به عده ای عاشق عرب.. این تهمت های خام فقط یک دلیل دارد: پنهان کردن نوکری خودشان. ذهن شان به قدری شکل گرفته است که حتی نمی توانند نظام ارزشی غیر از غرب را تصور کنند. آنها تمام تلاش خود را می کنند تا کسانی را که می گویند این امکان وجود دارد را در یک لیوان آب غرق کنند. نسل کشی غزه، آنچه را که ما در طول سال ها نتوانستیم توضیح دهیم، درعرض دو ماه توضیح داد. کل نظام ارزشی غرب درعرض چند هفته با خاک یکسان شد. معلوم شد که تمام ارزش‌های غربی الگوهای احمقانه ای هستند که توسط استعمارگران سرهم بندی شده اند. دموکراسی، حقوق بشر، حقوق بین‌الملل... زیر بمب‌های آمریکایی/ آلمانی که توسط صهیونیست‌ها بر غزه ریخته شد، ماندند. و تمام بشریت ناگهان با یک حقیقت غیرمنتظره از خواب بیدار شد: همه این مفاهیم زیبا در واقع ساخته شده بودند تا کودکان مسلمان غزه به راحتی کشته شوند. نظرسنجی انجام شده در ماه می امسال نشان می دهد که حمایت از اسرائیل در کشورهای غربی بسیار کم است. سوال از این قرار است: در منازعه اسرائیل و فلسطین با کدام طرف بیشتر همدردی می کنید؟ درصد حامیان اسرائیل در آمریکا 29 درصد، در آلمان 17 درصد، در سوئد 16 درصد، در فرانسه 13 درصد، در اسپانیا 12 درصد، در ایتالیا 11 درصد و در بریتانیا 10 درصد است. تحقیقات قبل از نسل کشی {غزه}انجام شده است. اگر امروز این سوال پرسیده شود، احتمالاً نسبت ها حتی از این هم کمتر خواهد بود. این بدان معناست که بین دیدگاه مردم غرب و مواضع حکومت های غربی پرتگاهی وجود دارد. به عبارت دیگر، غربی ها نیز با ارزش های خود بیگانگی شدیدی را تجربه می کنند. بنابراین، آیا مردم غرب می توانند حکومت های خود را که با آنها موافق هستند تغییر دهند؟ خیر، این وضعیت همانطور که از نامش پیداست یک "بحران" است. جامعه غربی از نظر نظام ارزشی در بحران عمیقی قرار دارد. رئیس جمهور اردوغان در مصاحبه با روزنامه یونانی "کاتیمرینی" چنین گفته بود: "وقتی از غزه دفاع می کنیم، در واقع از ارزش های غرب دفاع می کنیم". وقتی مصاحبه را خواندم، گفتم: "این دیگه چه بیانیه ای است، ما را چه به ارزش های غربی"، اما وقتی سخنان اردوغان را همراه با داده های بالا خواندم، متوجه نکته دیگری شدم. اردوغان با این سخنان مردم غرب را مورد خطاب قرار داده و می‌گوید: "این ارزش‌هایی که به شما گفته شده، تو خالی هستند، اگر بخواهیم آن‌ها را پر کنیم، آن‌ها را ما پر می‌کنیم، در مورد ارزش‌های انسانی به ما اعتماد کنید، نه به دولت‌های خودتان". آیا حق ندارد؟ توضیح مترجم: {1} تنظیمات به مجموعه اصلاحات اداری، نظامی، مالی، اقتصادی ... گفته می شود که درسال 1839 آغاز گردید. ریشه های تنظیمات به زمان سلطان سلیم سوم ( 1807-1789 ) باز می گردد. این روند با اعلام مشروطیت (1876 - مشروطیت اول) هم زمان با جلوس عبدالحمید به تخت سلطنت متوقف، و با فروپاشی دولت عثمانی (1922) به پایان رسید. تنظیمات در واقع تلاش هایی نافرجام در مسیر تبدیل شدن به یک کشور مدرن اروپایی بود که خود زمینه های تبدیل شدن دولت عثمانی به یک کشور نیمه مستعمره را فراهم کرد. لینک اصل مقاله: https://www.aydinlik.com.tr/koseyazisi/batida-mi-kalacagiz-kendimize-mi…

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

برگرفته از:
روزنامه آیدینلیک ترکیه

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید