رفتن به محتوای اصلی

شکست ناسیونالیسم کرد در مقابل عروج نسل جدید در کردستان!

شکست ناسیونالیسم کرد در مقابل عروج نسل جدید در کردستان!

 

رویا حشمتی را که نگاه میکنید برایتان پدیده جدید و جالبی است. یک پدیده یونیک که آن را در انقلاب مهسا هم شاهد بودید. نسل جدیدی در کردستان با یک‌ کالچر سیاسی کاملن مدرن و متفاوت از دیگران به صحنه آمده و از روی جریانات ناسیونالیست و قوم پرست کرد رد شده است.

تصور کنید یک زنی را حکومت به خاطر حجاب به ۷۶ ضربه شلاق محکوم کرده، بیرون آمده با تنی کبود و خون آلود، بعد رو میکند به کل جامعه ایران که روایت ایستادگی خودش را بگوید. با مردم حرف میزند، میگوید که در زیر شلاق زمزمه کرده است: به نام زن! به نام زندگی ! دریده شد لباس بردگی!

روایتش میرود تا اقصا نقاط جهان و به زبانهای مختلف بازگو و بین المللی میشود.

وقتی میروید استوری و کپشن هایش را میخوانید می بینید در چه کانتکست جالب و زیبایی گفته که زبان مادری اش کردی است. اهل سنندج است. رویا میگوید زبان عشقی ام کردی است. زبان احساسم. میگوید حتی در مواقع عادی هم وقتی سریع باید چیزی را بگویم استرس میگیرم چون مکث میکنم، در مغزم باید ترجمه کنم و دنبال معادل فارسی اش بگردم. میگوید وقتی فارسی حرف میزنم لهجه دارم. لهجه ام را هم دوست دارم. کسی گفته بود رویا تو حتی خنده هایت لهجه دارد.

دقت کنید، همین آدم وقتی از سوی جمهوری اسلامی به عنوان زن به خاطر عدم رعایت حجاب حکم میگیرد، مخاطبش دیگر فقط هم زبانهایش نیستند، زبانی را انتخاب میکند که بتواند با عموم مردم ایران حرف بزند. زبان اعتراضش یک زبان همه فهم است. همین آدمی که بحق، ستم به زبان مادری اش را میشناسد و زبان مادری اش را هم دوست دارد. انقدر ولی فهیم، مدرن و همبستگی طلب هست که بداند روایتش را باید به زبانی بنویسد که همه بفهمند. که همه درک کنند. به زبان زنی شیرازی که او هم به احکام فراخوانده شده. زنی تهرانی، زنی بلوچ، زنی خرم آبادی و عموم مردان و کل جامعه ایران. میفهمد باید جلو کل جامعه و مردم ایران بنشیند، نه اینکه پشت به ۸۶ میلیون فقط بر و بچه های هم زبانش را مخاطب قرار بدهد. شما وقتی روایت رویا حشمتی را میخوانی برایت مهم نیست خودت منتسب به چه قومی هستی و او منتسب به چه قومی است. این کاری است که رویا حشمتی با شما میکند. انسانیت شما را بیرون می آورد و جلو همه هویت های کاذب قومی و ملی قرار میدهد با وجودیکه لهجه دارد! و ما این لهجه را دوست داریم. رویا حشمتی فرد نیست، روایت یک انقلاب است علیه حجاب. روایت یک قهرمانی است زیر شکنجه. برای همین به تو و به من و به ما امکان میدهد که همبسته با هم، فقط روی آن رنجی که میکشیم و مبارزه ای که داریم فوکوس کنیم. افتراق ایجاد نمیکند. صف همه آدمهایی که مثل او هستند را با سموم قومی شرحه شرحه نمیکند. این درست ۱۸۰ درجه با رفتار و کردار کلیه احزاب و سازمانها و باندهای قومی در کردستان ایران متفاوت است. واقعن این دو تا جنبش است. دو تا افق است. بروید صفحات این افراد و رهبران سازمانها و باندهای قومی کردی را نگاه کنید. قشنگ حس میکنید یارو دست ان قصد تصمیم گرفته پشتش را به ۸۶ میلیون مردم این جامعه بکند. اصلن گویا نه جمهوری اسلامی، که مردم ایران مقصرند که به کردستان ستم وارد میشود. بعد در دورهمی های همشهریها دارند به زبان کردی حرف میزنند انگار نه انگار که بابا یک جامعه ایی به نام ایران هم وجود دارد. اگر انقدر زبان کردی برایت مهم است چرا راه به راه رفتی با جمهوری اسلامی قایمکی نشستی، مذاکره به زبان فارسی کردی، بعد به مردمی که با این حکومت میجنگند حتی حاضر نیستی سلام صبح بخیر را به زبانی بگویی که ملت بفهمند تو روبروی انها هستی نه به پشت به انها! کسی مخالف نیست تو به زبان مادری ات حرف بزنی، مصاحبه کنی، بنویسی، اطلاعیه بدهی. از نظر ما اولین روزی که این حکومت سرنگون بشود باید بساط ستم ملی برچیده بشود، ولی حتی ما وقتی از دنیا طلب همبستگی میکنیم، دیگر به هنرپیشه هالیوود نمیگوییم به ما چه که تو فارسی بلد نیستی، ما ابراز همبستگی از تو را به زبان فارسی میکنیم!

اخبار را به کردی مینویسی، حتی به خودت زحمت هم نمیدهی ترجمه کنی. کتاب به کردی مینویسی یعنی مخاطبت این ۸۶ میلیون نیست، فقط خودت و همشهری هایت هستید. کل کومینیکیشن این جماعت به زبانی است که خودش بفهمد و دور همی قوم پرستان. بعد به پروژه سیاسی ات وقتی نگاه میکنیم، می بینیم دیگر حتی صدای عبدالله مهتدی از وسط محیط متفرق و شرحه شرحه خودت هم بلند شده که بابا ما که نمیتوانیم با ده تا پیشمرگه از این سازمان و بیست تا پیشمرگه از آن باند،جمهوری اسلامی را تنهایی سرنگون کنیم! ما باید با مردم ایران همراه بشویم. مخاطب آنها بشویم. یعنی حتی عبدالله مهتدی از وسط خود این جنبش بی آینده فهمیده که الان قرن ۲۱ است. بقیه تاریخ مصرف گذشته ها حتی این را هم نفهمیدند. البته به نظر من علتش این است برای نقد کردن پروژه ای که دارند، انقلاب مردم ایران را لازم ندارند. هنوز یارو فکر میکند مثل جلال طالبانی، آمریکا زیرشان بیل میگذارد و یک قصبه ای را دستشان میدهد که بخورند و بچاپند. نفهمیده که مدل اقلیم کردستان هم شکست خورد. صدای کارگر کرد در سلیمانیه و زن بیحجاب که بدون مجوز قومی و دینی در اربیل عاشق میشود در امده!

دوستان! این تفاوت عظیم است. تفاوت میان نسل رویا حشمتی و جریانات فسیل و بیسواد و جامانده از جامعه در صحرای بی آب و علف ناسیونالیسم کرد که از سیویلیزاسیون عقب مانده اند. شما دقت کنید وقتی انقلاب مهسا از کردستان کلید خورد، حتی خود جمهوری اسلامی هم فهمید که این نه کار کومله بود نه دمکرات! کار هیچ حزب و گروه و سازمانی نبود. همین الان جمهوری اسلامی زنان سنندجی و سقزی و مهابادی و بوکانی را به جرم بیحجابی میگیرد، قشنگ میداند اینها حتی با صد درجه تهمت ربطی به کومله و دمکرات ندارند. چرا؟ چون این نسل جدید است. علامتش هم این است اینها برایشان مسئله زن مهم است. آنها هنوز تنها علامتشان برای اینکه بگویند نه بابا ما هم به حقوق زن احترام میگذاریم این است یکی دو تا زن اسلحه بدوش را نشان جامعه بدهند که لباس مردانه تنشان کرده اند. همین! از منظر اجتماعی الان در کردستان حتی یک عدد اعتراض زنانه و مدرن با این جریانات تداعی نمیشود. چون نیستند. برعکس قتل ناموسی با افق مردسالارانه و قومی اینها تداعی میشود. در اردوگاههای خودشان کیس های مختلف اینجوری دارند. چون ناسیونالیسم کرد چه جناح راستش که دمکرات باشد و چه جناح چپش که کومله باشد هیچوقت مسئله زن را در خودش هضم و تبدیل به کانسپت نکرد. اگر مومنتومهایی زنانه در تاریخ اینها وجود دارد تحت فشار سوسیالیستها و چپهاست. خودشان هیچوقت پروبلماتیک زن را بدل به کانسپت خود نکردند. هر جایی هم تحت فشار نقد قرار گرفتند، یک مقداری پیشخوانش را الکی با چیدن زنهایی که در ان سازمانها و احزاب هیچ کاره هستند، برای مجلس مردانه دورهمی اینها چایی می آورند، بزک دوزک کردند. همین.

انقلاب مهسا در کردستان شروع شد، بدون دخالت یک عدد حزب و سازمان و باند قومی کردستانی. همین واقعه هر جای دنیا اتفاق بیفتد، آن سازمانها و احزاب کنگره میگیرند ببینند چرا ما نخودی بودیم.‌چرا جامعه از روی ما رد شد، حتی بدو بدو در ته صف اینها هم نبودیم. چرا؟ شما طی مدتی که انقلاب جریان داشت، حتی یک شعار در سنندج و بوکان و مهاباد و سقز نشنیدید که بوی ناسیونالیستی و قومی بدهد جوری که سنندج را از تهران و مهاباد را از شیراز جدا کند. در حالیکه اتفاقن شاخه های مختلف کومله و دمکرات تمام سعیشان را کردند سم قومی و تفرقه قومی روی مبارزه مردم بریزند. نتوانستند. شکست خوردند. مدام از تهران به جوانهای کردستان پیغام میفرستادند که کردستان چشم و چراغ ایران….از سنندج و سقز و مهاباد جواب میدادند کردستان تنها نیه…ایران پشتیوانیه… این تودهنی بزرگی به این جریانات بود. در حالیکه ما قشنگ میدانستیم مردم کردستان ستم ملی که به انها میرود را زیر فرش نکرده و فراموش نکرده اند. بل راهی که انتخاب کرده اند این است که حتی رفع ستم ملی به انها در گرو مبارزه همبسته برای سرنگونی نظام است. شعار ژن، ژیان، ئازدای را در کردستان دادند، تهران فوری تحویل گرفت و با لهجه فارسی آن را منتشر کرد. به اعتقاد من با وجود جریان سلطنت طلب اگر بچه های سنندج و سقز و مهاباد و بوکان و…دست از پا خطا کرده و حتی یک درصد روش این جریانات ناسیونالیست را پیشه کرده بودند، کار کل انقلاب مهسا تمام بود. چون نه فقط حاکمیت، بل جریان سلطنت طلب از این شکاف وارد میشد کاری را با داخل کشور میکرد که با خارج کشور کرد. هوشمندی انقلاب در داخل کشور از روی ناسیونالیستها هم در کردستان هم در کل اپوزیسیون راست رد شد. شما دیدید در ایران جنگ پرچم داشته باشند؟ جنگ لهجه و زبان مادری داشته باشند؟ همبستگی سیاسی و سراسری یک انتخاب است. خدادادی نیست. یک نیروی هوشمند سیاسی در داخل کشور فوکوسش را گذاشته بود روی همبستگی و یکپارچکی مردم. والا ما الان عدد به عدد کومله و دمکرات داریم که کارشان شده تفرقه پراکنی قومی. علت دارد که یارو حتی حاضر نیست منویات خودش را به زبانی بگوید که همه بفهمند. پشتش به جامعه ایران است. رویا حشمتی و جوانهای سنندج و مهاباد و بوکان رو به جامعه نشستند.اینها پشتشان به مردم است، رو به جمهوری اسلامی، ارتجاع منطقه و قدرتهای جهانی.

میدانید نتیجه این تحول شگرف سیاسی چیست؟ فقط کافی است یک روز، نه زیاد، یک روز فضای سیاسی باز شود آنوقت خواهید فهمید که کلیه این سازمانها توسط مردم رسایکلینگ میشوند. بستری فراهم میشود برای قهرمانان جدید. جنبش های جدید با سواد. سازمانها و احزاب جدید. سنت های جدید مبارزه شهری، زنانه و کارگری. با فرهنگ. متکی به پیشرویهای فکری و فرهنگی و اجتماعی جدید. من حتی معتقدم ناسیونالیسم کرد جدیدی عروج خواهد کرد. بالاخره در تهران هم الان دیگر ناسیونالیسم ایرانی با زبان مصدق حرف نمیزند. دور جدیدی است برای همه جنبش های سیاسی در ایران. اما شانس بزرگی هست بویژه برای مساوات طلبی. برای سوسیالیسم نوین و برای چپ جدید.

#چپ_جدید

مهرنوش موسوی 

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید