رفتن به محتوای اصلی

تاریغ شفاهی : شبکه مخفی عمر طولانی ندارد؛ ربایش علی توسلی جبعه سیاه فدائیان

تاریغ شفاهی : شبکه مخفی عمر طولانی ندارد؛ ربایش علی توسلی جبعه سیاه فدائیان

فرامرز حیدریان : کیانوش جان. به حرف من گوش کن و خاطراتت را بنویس. سکوت نکن. راحت بنویس بدون هیچ تشویش و نگرانی. حرفات را محکم و بی تعارف بنویس. مهم، داوری تاریخه نه جبهه گیری اونایی که مغرضند. بنویس. امروز و فردا نکن. در عرض سه ماه یا فوقش شش ماه میتونی تمومش کنی. یه چند ماه هم بذاری برا اضافه کردن و حک و اصلاح برای نشر نهایی.


تجربیات تو و کسانی همچون تو که هنوز چیزی در مغزشون باقیمانده است، باید بتوانند در حالت شفاهی و تحریری، چراغی باشند برای نسلهای بعد و دستمایه ای برای پژوهشگران بی غرض و مرض. صرف حکایتهای کلّی که جزئیاتش در تاریکی میمانند، راه به شناخت نمیبرند، ..... اصل کلیدی باید شرح جزئیات باشد. ضمنا هدف از خاطره گویی یا خاطره نویسی نباید فقط حکایتگویی باشد؛ بلکه مهمترین مسئله« دلایل گرایش و تصوّرات ذهنی و علّت گسستن» هستند که ارزش خاطرات را رقم میزنند.

 

 

برخی از دوستان پیامهای کوتاهی  ارسال کردند:

آرش  _کیانوش جان خواندن داستان شما برای من جذاب همراه با غم و اندوهی است که شما و مبارزانی چون شما با اون دست و پنجه نرم کردید

محمود _ممنونم از کلیپ خوب، باسرگذشتی که توضیح دادی. این نوع توضیحات هزار بار مؤثر تر است تا با افرادی که خودت خوب میشناسی به بحث نشستن.

_گلناز : خیلی قشنگ بود ولی خوب درد آور هم بود الان شنیدن این حرف ها اسونه ولی زندگی کردن این لحظات خیلی سخته

 

ثریا ندیمپور :با درود ؛بنظرم کار بسیار بجا و با ارزشی کردی و پروژه خوبی خواهد بود اگر بصورت سیستماتیک با ادم های سیاسی ۵۷ مصاحبه کنی و تجربیات و احساساتشان بیان کنند و پروژه را به نسل آینده تقدیم کنی. پیشنهاد میکنم نامی برای پروژه انتخاب کن . بسیار با ارزش خواهد شد شد. با هر کسی از هر سازمانی مصاحبه کن. 🌺🌺 فقط یک پیشنهاد است.

 

مزدک لیماکش: آفرین بر تو که موضوع نابی را بدرستی مطرح کردی و یاد دوستان را یک به یک گرامی داشتی. بدون حاشیه و با تمرکز روی موضوع. دستت درد نکند

عضو سابق هئیت سیاسی سازمان فدائیان:

....یک واگویی مبتنی بر تجربه ی خود زیسته. من بیشتر از اینکه بر این باشم کدامین زاویه از ورود راوی به موضوع درست بوده و یا برعکس جانداشت، و نیز چگونگی تبیین نسبت وقایع با هم و نقش نهادها و افراد در وقایع، بر این تاکید دارم که حقایق باید بازگویی شوند. این مهم تر از هرچیزی است. تو در زمره کسانی بودی که در قلب یکی از صحنه های حساس و بسیار هم تراژیک قرار داشتی و لذا موظف به تشریح آنچه که گذشت. 

__ ابولی_ نفر دوم اکثریت بعد از فرخ نگهدار فردی بنام علی توسلی ............ (حسن ) را ماموران وزارت اطلاعات از آذربایجان و درون چمدان ربودند. نقی حمیدیان و بهزاد کریمی نام علی توسلی ( حسن ) را چندین جا آورده و افشا کرده اند(چه چیز را افشا کردند؟) . چرا پنهان کاری میکنید؟ از چه و که میترسید ؟هم دانشگاهی شجاع من فتح الله دیانت  را در شهریور ۶۵ دسنگیر شد . او در تابستان ۶۷ سربدار شد . همسر و دو دختر خردسالش منتظر او بودند . 

دو نکته مهم : _ 1- در فضای ان روزها (بعد از 62 )دو نگاه به کار مخفی در شرایط اختناق :  حزب توده بعد از اعترافات تلویزیونی تشکیلات حزب را منحل کردند و به اعضا گفته شده بود که بروند خودشان را معرفی کنند در مقابل فدائیان بودند که بشدت در مقابل این رهنود موضع گرفتند که باید به مبارزه مخفی ادامه داد. البته بعدا حزب توده  به اعضا و هودارانش رهنمود داد که به هسته های مخفی 3 تا 5 نفره .  مباحثه چگونگی مبارزه مخفی ادامه داشت تا این که در مقابل فدائیان به گروههای مستفل و مرکزی خود را سازماندهی کردند 

2-  پلنوم و  آوردن کادرها 

: در ان مقطع  رهبری سازمان دارای دو گرایش سیاسی متفاوت بود ؛ جناحی متمایل به حزب توده بود و جناح دیگر  چپ رادیکال و متمایل به راه کارگر بود .   این دو جناح برای خروج از بن بست رهبری  و اینکه چه کسی دست بالا را درسازمان دارد ؛  اجلاس وسیع را  تشکیل داده بودند بعبارت دیگر نیازمند رای برای کسب قدرت داشتند.   

. علی توسلی مسئول تشکیلات بود با اینکه  مخالف  آوردن کادرها به پلنوم  بود ولی تصمیم رهبری را  اجزا کرد . پس از گنگره سال 1990 او  به لندن رفت از سازمان کنار گرفت و مشغول بیزینس شد  و  به صادرات چوب از اذربایجان به ایران  اقدام کرد . چوپ ها  توسط اطلاعات  رزیم صبط می شود و برای علی توسلی پیغام می فرستند  اگر او   آذربایجان بیائید  و  ثابت کند که این وسایل  مالیکیت شخصی داشته  و ربطی به  اموال سازمان ندارد؛ چوپ های ضبط شده از مصادره  خلاص می شود  .

علی توسلی اماده سفر به باکو می شودبسیاری (  از جمله فرخ نگهدار) در لندن به او می گویند این تله وزرات اطلاعات است به او توصیه کند  که  به آذربایجان نرورد ؛ علی گفت که صحبت از نرفتن نکنید ؛  پولها را  از دوستانش قرض کرده بود ومجبور است  برود . دستگاه اطلاعاتی توسط شخصی بنام کریم او را به خانه ای در باکو دعوت می کنند. به محض ورود او را بیهوش کرده و داخل چمدانی گذاشته وبا پاسپورت دیپلماتیک از مرز ایران خارج می کنند و تمام اطلاعات را در اختیار وزورات اطلاعات می گذارد

 بازجو او سعید امامی  بود. بر طبق گفته های علی توسلی   وزرات اطلات رزیم می خواست  بداند که ایا کا گ ب در سپاه پاسداران و دستگاه اطلاعاتی رزیم نفود  کرده استویا نه ؟ اما جبعه سیاه سازمان فدائیان بود مقادیر سلاح در کردستان و اذربایجان نا پدید شده بود

در این ارتباط دعوت کادر های داخل ؛  اصغر جیلو  نوشت :" يكي از اعضاي سابق هيات سياسي سازمان فدائيان اكثريت ...گفته است كه مسوليت ضربه خوردن ودستگيري سر شاخه هاي سازمان در داخل بر عهده همه رهبري آن زمان سازمان اكثريت است. چنين سخني  درست نيست. كسان دیگر از جمله اصغر جیلو و علی توسلی  به بقيه هشدار دادند و با آمدن سر شاخه ها به تاشكند مخالفت كرده و گفتند آنها و شبكه هاي زير نظرشان را بعد از بازگشت مورد حمله قرار خواهندگرفت  " بنظر من انداختن مسئولیت ضربه 65  تنها به عهده  علی توسلی غیر منصفانه است 

 در این ارتباط در کتاب _" بربال های آرزو " جلد دوم ؛ نوشته نقی حمیدیان؛ صفحه 405 پاراگراف اخر : تناقص اشکاری وجود دارد : پیش رسیدن از رسیدن کادر ها به تاشکند رهبری سازمان از انچه  در ایران می گذشت ؛ بی خبر بود.برخی از کادر ها از جمله منصور دیانک شوری ؛ جاسم خاکساز و مجتبا مطلع سرابی به شعبه تشکیلات گزارش  دادند که در جریان آمدهشدن و خروج از کشور با بعضی حرکات مشکوک مانند تعقیب روبرو بوده اند .شعبه تشکیلات با هر یک از کادر هابرگشتی مفصل گفتگو می کند و پس از تحقیقات و تامل زیادبه هیات سیاسی گزارش می دهد که هیج یک از 12 تن را خطر جدید بازداشت تهدبد نمی کند.

اما صفحه بود 406 پاراگرف سوم _ کاملا متناقص می نویسد:

" سرانجام شبعه تشکیلات و هیات دبیران  به این نتیجه می رسندکه برخی از رفقانباید برگردند....ولی اگر خود رفیق  برای بازگشت اصرار می ورزد با رعایت دقیق مسایل  امنیتی . احتیاط های مضاعف از همان راهی که آمده بودند به کشور بازگردانده شوند. ..."

 

بیژن صبوری  :  شما در باره 14 سال کار مخفی _که هشت سال  آن در جمهوری اسلامی  و شش سال در زمان شاه بوده است _ چیز زیادی ننوشته اید؛  سئوال مشخص من این است که حالا که به گذشته نگاه می کنید ؛ ایا  به مبارزه با نظام پادشاهی افتخار می کنید؟   همچنین  گفته اید که در سال 58  خانه تیمی شما لو رفت ؛ چطورشد که  پس از مدت  کوتاهی  آزاد شدید؟ 

جناب بیژن گرامی / کاملا حق با شماست در 2 برنامه و کلیب  آتی حتما بطور اختصاصی پاسخ خواهم گفت

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

انتشار از:

کیانوش توکلی

تصویر

تصویر

تصویر

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید