رفتن به محتوای اصلی

محمود احمدی‌نژاد، مردی که حرف‌هایش عوض شد

محمود احمدی‌نژاد، مردی که حرف‌هایش عوض شد

شهاب میرزایی

اعلام داوطلبی محمود احمدی‌نژاد برای نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری ایران که با همراهی عده‌ای از طرفدارانش و قطع شدن میکروفون ستاد انتخابات وزارت کشور همراه بود، نام رئیس جمهور پیشین را با همه حاشیه‌هایش در دوران ریاست جمهوری و پس از آن بار دیگر بر سر زبان‌ها انداخت، از جمله تغییر نظرات و حرف‌هایش درباره سیاست داخلی ایران و روابط خارجی آن.
از «جیغ و داد» تا فراموشی و نسیان
محمود احمدی‌نژاد پس از فرمانداری ماکو و خوی، با آغاز دوران ریاست جمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی، به استانداری اردبیل رسید.

او،‌ اما، پیش از سال‌های جنگ و ورود به ساختار نظام، عضو دفتر تحکیم وحدت بود و نماینده بخشی از آن جریان که رویه ضد چپ داشت. او از جمله همزمان با درخواست اشغال سفارت آمریکا از سوی دانشجویان پیرو خط امام، با اشاره به «شعار نه شرقی، نه غربی» روح‌الله خمینی، خواهان اشغال همزمان سفارت شوروی در تهران شده بود.

تصویر

او و همفکرانش در آن سال‌ها نشریه‌ای دانشجویی در دانشگاه علم و صنعت با نام «جیغ و داد» منتشر می‌کردند که به نوعی نشان‌دهنده رفتار بعدی آنها در عرصه سیاست هم بود.
آقای احمدی‌نژاد در دوران استانداری اردبیل به خاطر بازسازی سریع مناطق زلزله‌زده این استان از طرف دولت اکبر هاشمی رفسنجانی به عنوان استاندار نمونه سال انتخاب شد.
در سال‌هایی که اوج قدرت آقای هاشمی رفسنجانی در ساختار سیاسی قدرت بود، احمدی‌نژاد او را چنین ستایش کرده بود: «نام هاشمی در تاریخ پرافتخار انقلاب اسلامی با درخشندگی و به نیکی ثبت خواهد شد.»

ستایشی که بیش از یک دهه بعد و همزمان با ثبت نام هر دو در انتخابات ۱۳۸۴ به نافرمانی و ناسپاسی از رئیس پیشین خود و رقیب فعلی تغییر یافت.

او در برخورد با رئیس جمهور سابق، همان شیوه‌ای را در پیش گرفت که پیش از آن به خاطرش از اصلاح‌طلبان خرده گرفته بود: «لشکر تخریب و ماشین تبلیغاتی آن‌ها هجوم خود را آغاز کرد و شخصیتی را که تا چند ماه قبل، از او به عنوان امیر کبیر دوران سازندگی یاد می‌کردند و حتی مصمم بودند با تغییر قانون اساسی دوره مدیریت ایشان را تمدید کنند، با ناجوانمردانه‌ترین و پیچیده‌ترین شیوه‌های تبلیغاتی مورد هجوم قرار دادند.»

این تغییر لحن و کلام محمود احمدی‌نژاد از آن پس به یکی از فاکتورهای اصلی شخصیتی‌ا‌ش تبدیل شد. ستایش از افرادی که در رده حکومتی از او بالاتر هستند و انتقاد و طعنه و کنایه از آن‌ها پس از رسیدن به مناصب بالاتر قدرت.


 

Image removed.

منبع تصویر،TABNAK.IR

توضیح تصویر،احمدی‌نژاد در دوران شهرداری به ساده‌زیستی و ساده‌پوشی اصرار داشت

شهرداری تهران: میلیاردهایی که «گم شدند» و دوربرگردان‌هایی که ظاهر شدند

مرحله دوم زندگی سیاسی محمود احمدی‌نژاد با ریاست بر شهرداری تهران در سال ۱۳۸۲ آغاز شد.

شورای شهر اول تهران کارنامه قبولی برای اصلاح‌طلبان در پی نداشت و پس از تحریم انتخابات دوم شوراها و استقبال سرد مردم، محافظه‌کاران به پیروزی رسیدند و محمود احمدی‌نژاد را برای شهرداری تهران انتخاب کردند؛ شهرداری که خود را ادامه‌دهنده راه محمدعلی رجایی، رئیس جمهور پیشین ایران، می‌دانست و به ساده‌زیستی اصرار داشت.

علی یونسی، وزیر اطلاعات دولت محمد خاتمی، در مصاحبه‌ای با روزنامه شرق در سال ۱۳۹۲، با اشاره به فشارهای زیاد به وزارت اطلاعات برای تایید او گفت: «آقای باهنر یک‌ بار گفت که در وزارت اطلاعات را باید گِل گرفت که آقای احمدی‌نژاد را برای شهردار شدن تایید نمی‌کند، در حالی که ما ایشان را برای ریاست‌جمهوری در نظر گرفته‌ایم. چطور است که وزارت اطلاعات ایشان را تایید نمی‌کند؟»

در دوران شهرداری محمود احمدی‌نژاد اقدامات جنجالی فراوانی انجام شد. تعداد زیادی از مراکز فرهنگی، از جمله خانه تئاتر، اداره تئاتر و آموزشگاه مجسمه‌سازی بسته و جلسات نمایش فیلم و سخنرانی در فرهنگ‌سراها متوقف شد و کلاس‌های قرائت قرآن‌، نهج‌البلاغه‌خوانی و گلدوزی جایگزین آنها شد.

او بارها و به‌صراحت فرهنگ‌سراها را محل فساد و منکر خواند و از اينکه بخشی از بودجه شهرداری تهران صرف اين مراکز می‌شود ابراز تأسف کرد. او همزمان پیشنهاد به خاک سپردن کشته شدگان جنگ که جنازه‌های آنان به‌تازگی پيدا شده را در میدان‌های شهر تهران داد که پس از مخالفت مجلس، این طرح به فراموشی سپرده شد.

شهرداری تحت ریاست او همچنین با یک پرونده تخلف ۳۰۰ میلیارد تومانی هم رو‌به‌رو بود.

اسماعیل گرامی‌مقدم، نماینده وقت مجلس، با اشاره به فشار غلامعلی حداد عادل برای از دستور خارج شدن این پرونده از مجلس گفته بود: «هیچ گونه فاکتور و اسناد مالی برای مصرف این سیصد میلیارد تومان وجود ندارد و در طرح تحقیق و تفحص هم وقتی که ما به کمیسیون عمران دعوتشان کردیم، هیچ گونه مدرکی ارائه ندادند.»

شاید یکی از یادگارهای دوران شهرداری آقای احمدی‌نژاد را بتوان دوربرگردان‌های ایجاد‌شده در سطح شهر عنوان کرد.

طرح ابداعی حذف میدان‌ها و چراغ قرمزها و جایگزینی دوربرگردان‌ها در بزرگراه‌های تهران که با انتقاد شدید کارشناسان شهری روبرو شد. اما حمید بهبهانی، مبتکر این طرح و استاد آقای احمدی‌نژاد در دانشگاه علم‌ و صنعت و معاون حمل و نقل در شهرداری تهران، که بعدها به پست وزارت راه و شهرداری در دولت شاگردش هم رسید، سال‌ها بعد در مصاحبه‌ای با همشهری ضمن دفاع از آن گفت: «این طرح نه تنها باعث روانتر شدن ترافیک بزرگ‌راه‌های تهران شد. حتی تعدادی از کشورهای اروپایی هم از آن الگوبرداری کردند.»

Image removed.

منبع تصویر،KHAMENEI.IR

توضیح تصویر،قاسم سلیمانی، عزیز جعفری، محمود احمدی‌نژاد و علی خامنه‌ای در «بیت رهبر»

از بوسیدن دست و شانه تا «فحش‌های رکیک» به رهبر

هنوز دو سال از ریاست شهرداری آقای احمدی نژاد بر تهران نگذشته بود که همانطور که باهنر پیش از آن گفته بود او نماینده اصولگرایان برای انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۴ شد. انتخاباتی که با تقسیم رای مخالفانش بین اکبر هاشمی رفسنجانی، مهدی کروبی و مصطفی معین به مرحله دوم کشیده شد و درآن او با پیروزی بر هاشمی، الگوی قبلی و رقیب فعلی، راهی پاستور شد.

نتیجه این انتخابات با مخالفت هاشمی و کروبی رو‌‌به‌رو شد که به دست بردن در آرا بخصوص در مرحله اول اعتراض داشتند.

اما به نظر می‌رسید با انتخاب شدن محمود احمدی‌نژاد، آیت‌الله خامنه‌ای به آرزوی دیرین خود رسیده است و آن انتخاب رئیس جمهوری بود که همراه سیاست او باشد و نقش یک مجری بی‌نظر و بی‌خطر را برای ریاست قوه مجریه به عهده بگیرد.

رهبر ایران در مقاطع مختلف، از جمله در جریان وقایع پس از انتخابات جنجالی ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸، به‌صراحت از او حمایت کرد و گفت که علیرغم دوستی ۵۰ ساله با هاشمی رفسنجانی، نظرش در مورد مسائلی چون سیاست خارجی، عدالت اجتماعی و مسائل فرهنگی به احمدی‌نژاد نزدیک‌تر است؛ نزدیکی و دوستی و مریدی که دیری نپایید.

ریاست جمهوری محمود احمدی‌نژاد با افزایش نفوذ و قدرت نظامیان و سپاهیان در تمامی عرصه‌های حکومت و جامعه ایران همزمان شد.

در این دوران همزمان با حذف حلقه اطرافیان روح‌الله خمینی از مراکز قدرت از سوی آقای خامنه‌ای، احمدی‌نژاد هم حذف وزرا و افراد شناخته‌شده دوران اصلاحات و برنامه‌هایشان از وزارتخانه‌ها و سازمان‌های دولتی را آغاز کرد.

مخالفت با چهره‌های مشهور دهه اول انقلاب اما در مناظرات انتخابات ۸۸ به اوج خود رسید. آقای احمدی‌نژاد حملات خود را به میرحسین موسوی و مهدی کروبی آغاز کرد و دامنه آن را به علی اکبر ناطق نوری و اکبر هاشمی رفسنجانی هم بسط داد؛ حملات تند و زهرداری که در آن زمان خوشایند محافظه کاران بود.

اما طولی نکشید که شمشیری که احمدی‌نژاد تازه‌کار به روی یاران قدیمی آن‌ها کشیده بود، رد خود را بر روی آن‌ها هم نشاند؛ ردی که تا «بیت رهبری» هم کشیده شد.

شاید اولین نشانه این تغییر در او پس از جلسه بحث و جدلش با یکی از فرماندهان سپاه در جریان سرکوب خونین و خشن اعتراضات ۸۸ و «خس و خاشاک خواندن» معترضان و بوسیدن شانه علی خامنه‌ای بجای دستش در جریان مراسم تنفیذ ریاست جمهوری ۸۸ بود.

از آغاز دوره دوم ریاست جمهوری اختلافات علی خامنه‌ای و محمود احمدی‌نژاد آغاز شد. این شکاف زمانی علنی شد که رهبر با معاونت ریاست جمهوری اسفندیار رحیم‌مشایی مخالفت کرد. رئیس جمهور زیر بار نرفت تا اینکه دفتر رهبر جمهوری اسلامی ایران اعلامیه‌ای دال بر عدم صلاحیت آقای رحیم‌مشایی منتشر کرد.

در ادامه این کشمکش‌‌ها او خواهان تغییر حیدر مصلحی، وزیر وقت اطلاعات، شد که رهبر نپذیرفت و رئیس جمهور با قهر ۱۴ روز در خانه بست نشست.

قهر و بست‌نشینی نتیجه‌ای نداد و با بازگشت آقای احمدی‌نژاد به ساختمان پاستور ظاهرا خاتمه یافت. اما محافظه‌کاران و طرفداران رهبر متوجه تغییر مسیر او و مخالفتش با سیاست‌های آقای خامنه‌ای شده بودند.

آن‌ها با اشاره به نفوذ جریان انحرافی به رهبری اسفندیار رحیم‌مشایی در دفتر ریاست جمهوری، خواهان التزام عملی رئیس جمهور به رهبر بودند. از کاظم صدیقی، امام جمعه موقت تهران، که خواهان اقدام عملی احمدی‌نژاد برای نشان دادن «تبعیت کامل از ولایت» شد تا ابوالقاسم خزعلی نماینده وقت مجلس خبرگان که گفت: «اگر کسی ۲۰ میلیون که نه، اگر ۴۰ میلیون هم رای بیاورد اما ولی‌ فقیه آن را تنفیذ نکند آن ۴۰ میلیون رای برای آن شخص اعتباری به همراه ندارد.»

تذکرات و نصایحی که البته راه به جایی نبرد. قبل از انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ احمد علم‌الهدی، نماینده رهبر ایران در مشهد، اظهارات او را پس از رد صلاحیتش «عربده‌کشی» خواند و احمد خاتمی، عضو شورای نگهبان گفت «اگر کسی ولایت فقیه را قبول ندارد شایسته کاندیدا شدن نیست.»

در این میان البته بسیاری از یاران او هم از حرف و کارهایش اعلان برائت کردند تا آنجا که عبدالرضا داوری که زمانی از طرفداران بسیار جدی محمود احمدی‌نژاد و مشاور او بود، آقای احمدی‌نژاد را متهم کرد که «به نیت سقوط نظام، منتظر حمله آمریکا به ایران بوده است». آقای داوری تا آنجا پیش رفت که محمود احمدی‌نژاد را متهم کرد که علیه رهبر ایران «فحش‌های رکیک» به‌کار می‌برد.

Image removed.

منبع تصویر،GETTY IMAGES

توضیح تصویر،رئیس جمهور سابق بعدها فرماندهان سپاه پاسداران را با کنایه «برادران قاچاقچی» نامید

«آنقدر قطعنامه بدهيد تا قطعنامه‌‌دان شما پاره شود»

احمدی نژاد در دوران ریاست جمهوری‌اش، که همزمان با توسعه فناوری هسته‌ای و موشکی ایران بود، به یکی از نمادهای مبارزه جمهوری اسلامی ایران با غرب تبدیل شد.

سخنرانی‌های احساسی و مذهبی او که با آیات قرآن و حدیث در سازمان ملل شروع و تمام می‌شد می‌توانست برای بسیاری از مسلمانان جهان جالب توجه باشد.

رئیس جمهور وقت بارها در سخنرانی‌هایش، تحریم‌ها و بیانیه‌های شورای امنیت علیه ایران را به سخره گرفته و گفته بود: «در ایران مردم می‌گویند این تحریم‌ها اصلا چی هست!» و تاکید کرده بود که تحریم‌ها تاثیری بر سیاست و اقتصاد و زندگی مردم ایران ندارد.

او با بیان جمله معروف «آنقدر قطعنامه بدهيد تا قطعنامه‌‌دان شما پاره شود» حتی به تاثير معكوس تحريم‌ها عليه ايران اشاره کرد و گفت: «اگر حاصل تحريم اين است كه در سه سال گذشته معادل۵۰ سال قبل در كشور رونق و شكوفايی داشته‌ايم پس اين تحريم‌ها برای ما مفيد بوده و ما از آن استقبال می‌كنيم.»

اما بسیاری از اظهارات جنجالی او پس از دوری از قدرت به مرور تغییر کرد. او با چرخشی صد و هشتاد درجه‌ای خواهان گفت‌‌وگو و تعامل با جهان برای حل مشکلات اقتصادی ایران شد و در ادامه به نامه‌نگاری‌های بدون پاسخ به روسای جمهور آمریکا پرداخت.

به نظر می‌رسید احمدی‌نژاد و یارانش با طرح «مکتب ایرانی»، سیاست‌های ملی‌گرایانه، چفیه انداختن نمادین بر گردن کوروش نمادین، و بیان جملات کنایه‌دار به سپاه مانند «برادران قاچاقچی» سعی در یارگیری از بدنه اجتماعی داشتند تا برای روز مبادا و رویارویی با مخالفانشان در ساختار حاکمیت، قدرت چانه‌زنی بیشتری داشته باشند.

ظاهرا او و یاران وفادارش، مانند رحیم مشائی و حمید بقائی، در این سال‌ها با آگاهی از خواست بخشی از جامعه ایران که راه‌حل گذر از بحران‌های عدیده کشور را در تعامل با دیگر کشورها می‌دانند و از غرب ستیزی جمهوری اسلامی ایران خسته شده‌اند، می‌خواهند با به دست آوردن دل آن‌ها، رایشان را هم در پای صندوق‌ها به دست آورند.

اما در شبکه‌های اجتماعی بخصوص همزمان با اعلام مجدد داوطلبی او برای نامزدی در انتخابات آتی ریاست جمهوری، عده‌ای از سیاستمداران و کارشناسان و مردم، با یادآوری گذشته و سخنان رئیس جمهور پیشین و عدم کوچکترین شباهتی به بیانات امروزی‌اش از مواضع متضاد و متناقض او در این سال‌ها انتقاد کرده‌اند.

Image removed.

منبع تصویر،TASNIM

توضیح تصویر،احمدی‌نژاد با پیراهن سفید در مجلس خبرگان رهبری پس از مرگ ابراهیم رئیسی

با تیپ تازه و پیراهن سفید در مجلس خبرگان سیاه‌پوش

محمود احمدی‌نژاد تمام ترفندها و جدل‌هایش، از اعتراض و انتقاد تا بست‌نشینی و مصاحبه‌های تندش، را به‌زیرکی و با‌ مهارت در چارچوب نظام جمهوری اسلامی ایران انجام می‌دهد.

او در سال ۱۳۹۷ در پیامی ویدئویی با اشاره به وضع کشور بدون اشاره به رهبر و گذشتن از خط قرمز نظام گفت: «اقتصاد که در آستانه متلاشی شدن است. اعتماد عمومی به کل سیستم به صفر نزدیک شده است. نارضایتی در اوج است. فقر گسترده است. .. چه کسی مسئول این وضع است؟ همه مقامات کشور، هر سه قوه. بیش از همه آقای روحانی.»

می‌توان گفت اعتراض او در حد همان پوشیدن پیراهنی سفید در خیل سیاهپوشان عزادار ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور قبلی، در افتتاحیه مجلس خبرگان باقی می‌ماند.

حکومت هم نق زدن‌های گاه‌وبیگاه او را تحمل می‌کند و نه به حبس دچارش می‌کند و نه به حصر. فقط گاهی به او تذکری داده می‌شود که کم‌تر و آرام‌تر حرف بزند.

او نه مانند محمد خاتمی و حسن روحانی از عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام محروم شده و نه مانند میرحسین موسوی در سال‌های پیش از ۸۸ از شرکت در جلسات مجمع اجتناب می‌کند.

در این میان او از هر فرصت و تریبونی، از اعلام داوطلبی برای نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری تا حضور گهگاهی‌اش در مراسم مذهبی و حکومتی برای حضور در عرصه سیاسی کشور استفاده می‌کند.

بعید است هسته سخت قدرت در ایران به رهبری علی خامنه‌ای با توجه به حساسیت‌ سال‌های پیش رو و مسئله جایگزینی رهبر، با تایید افرادی مانند احمدی نژاد ریسک کند و دردسری حتی کوچک به جان بخرد.

در صورت رد صلاحیت محمود احمدی‌نژاد از سوی شورای نگهبان، او باید به همان حضور در جلسات مجمع تشخیص و اعتراضات چند‌وقت‌یک‌بار در کوچه‌و‌خیابان بسنده کند و پیشنهاد سال‌ها پیش غلامحسین الهام، مشاور حقوقی‌اش، درباره دلیل عدم حضورش در مجمع مصلحت به هنگام ریاست اکبر هاشمی رفسنجانی را سرلوحه خود قرار دهد که گفته بود: «عضویت افراد بیکار در مجمع تشخیص مصلحت، برای جلوگیری از مزاحمت آنان برای نظام است.»

محمود احمدی‌نژاد هم مانند تمامی ریاست جمهورهای پیش از خود، به غیر از علی خامنه‌ای، سال‌ها است که از دایره قدرت در ایران حذف شده است.

Image removed.

منبع تصویر،FARS

توضیح تصویر،احمدی‌نژاد هم مانند تمامی رئیس‌جمهورهای پیش از خود به غیر از علی خامنه‌ای، سال‌ها است از دایره قدرت در ایران حذف شده است

اما آنچه او فراموش می‌کند این نکته است که خودش در همان سال‌ها از مریدان و همراهان و همکاران سیاستمداران جمهوری اسلامی ایران و جزئی از پازل قدرت در این حکومت بوده است.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

برگرفته از:
بی‌بی‌سی

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید