رژیم ملاقات هفتگی خانوادههای زندانیان را قطع کرد، زندانبانها تلویزیونها را از تمام بندهای زندان خارج کرده و پخش روزنامه به زندانیان ممنوع شد. بدین ترتیب خفقان کاملی بر زندان اعمال کردند.
با توسل به این فتوا، جوخه مرگ شروع به پرسیدن سوال سادهای از مجاهدین چشمبسته میکرد: «عضو چه گروهی هستی؟» هرکسی جواب میداد «مجاهدین خلق» یا «سازمان مجاهدین خلق»، سرانجامش چوبهی دار بود. مرحله محاکمه دو دقیقه و نه بیشتر بود. این روند از تهران آغاز شد و به استانهای مختلف دیگر سرایت کرد.
غیر از شخص خمینی، بقیه عوامل این جنایت هنوز در ردههای مختلف نظام حضور دارند. بیشتر مسوولان قوه قضاییه نقش مستقیمی در این جنایت داشتند. آمار دقیقی از تعداد اعدامیها وجود ندارد ولی برخی سرشماریها از ابعاد این فاجعه سخن میگوید. در نامه اعتراضی آیتالله منتظری به خمینی صحبت از اعدام چند هزار نفر شده است. در گزارش سالانه سازمان ملل فوریه ۱۹۸۹ آمده که در تاریخ ۱۴ و ۱۵ و ۱۶ آگوست ۱۹۸۸ تعداد ۸۶۰ جسد از زندان اوین به بهشت زهرا منتقل شده است. در برخی از زندانها حتی یک زندانی هم زنده بیرون نیامده تا ماجرا را روایت کند. با استناد به حجم زیادی گزارشها و مستندات و شهادت افراد، گفته میشود نزدیک به ۳۰ هزار زندانی سیاسی در عرض ۳ ماه تصفیه شدند.
عامل دیگری که بر ابهام این جنایت میافزاید، تلاش سازمان ملل برای سرپوش گذاشتن بر آن است. گفته میشود گزارشگر ویژه حقوق بشر در ایران در آن زمان یعنی گالیندوپل به عمد توجهی به این وقایع این کشتار نکرده است، همانطور که کمیسیون حقوق بشر وابسته به سازمان ملل و مجمع عمومی سازمان ملل عنایتی به این موضوع نداشتند.
رژیم از سهلانگاری جوامع بینالمللی در قبال این ارتکاب این جنایت چه پیامی دریافت کرد؟ به گفته کارشناسان بزرگ قوانین بینالمللی، این رفتار بزرگترین جنایت ضد بشری پس از جنگ جهانی دوم است.
۱- پیش از اعلام آتش بس، تمام جهان برای خمینی طبل میکوبید. امید میرفت پس از جنگ، ایدئولوژی خمینیسم در سطح داخلی و خارجی از جمله در زمینه حقوق بشر مسیر کاملا متفاوتی را طی کند، بنابراین از جنایتی که رژیم پس از جنگ مرتکب شده بود چشمپوشی شد.
۲- چند ماه پس از ارتکاب این جنایت، خمینی فوت کرد. غرب نسبت به آمدن رفسنجانی ابراز خوشبینی کرده و نشریات غربی سخن از میانهروی و اصلاحطلبی او به میان آورد. هر چه اپوزیسیون بیان میکرد که خامنهای جانشین خمینی شده و نهاد ولایت فقیه به خامنهای جایگاهی برتر میبخشد، غرب مایل نبود رابطه خود را با رفسنجانی علیرغم اینکه مرتکب قتل ۳۰ هزار زندانی سیاسی شده بود، مکدر کند.
در مقابل، رفسنجانی میدانست که علیرغم قساوت، زشتی و ابعاد گسترده این جنایت، دنیا آنان را بابت آن مواخذه نخواهد کرد. بنابراین سرایت عملیات ترور رهبران اپوزیسیون به خارج از کشور مانند فرانسه، آلمان، سوییس، ایتالیا و بریتانیا در دوره رفسنجانی امر عجیبی نبود.
همزمان با این ترورها، رژیم ایران اقدام به صدور ترور و قتل و جنگ به کشورهای مختلف عربی و اسلامی کرد. به خاطر ناکامی جامعه جهانی در کنترل ایران، این کشور از آن زمان تا امروز در استمرار بخشیدن به این نوع اقدامات، دچار تردید نشده است.
علاوه بر این، رژیم در مساله پروژه هستهای در مقابل جامعه جهانی سختجانی از خود نشان میدهد و علیرغم تصمیمهای بینالمللی به آن ادامه داده و برای دستیابی به سلاح هستهای تلاش میکند. سوال مهم این است: چگونه میتوان تهدیدهای ایران برای جامعه جهانی را متوقف کرد؟
فکر میکنم طرح قاضی بینالمللی جفری روبرتسون بریتانیایی پاسخگوی این سوال باشد. او آنچه بر زندانیان سیاسی سال ۱۹۸۸ آمد را بررسی کرده و در ۱۵۰ صفحه گزارش کاملی درمورد آن نوشته و همچنین پروژه هستهای ایران را در ۴۰۰ صفحه مورد بررسی قرار داده است.
لب کلام وی این است که چنانچه دنیا بخواهد در مقابل پروژه هستهای ایران بایستد باید از آنجایی شروع کند که وظیفهی خود را فراموش کرد. بدون شک پاشنه آشیل ایران کشتار زندانیان سیاسی در سال ۱۹۸۸ است. دنیا باید بر این نقطه رژیم که خط قرمز آن است و نمیتواند از زیر آن در برود، فشار بیاورد. اگر دنیا بر محاکمه مسوولان ایران به جرم آن کشتارها اصرار ورزد، به یقین رژیم تسلیم جامعه جهانی خواهد شد و در قضیه پروژه هستهای کوتاه خواهد آمد.
* از: دکتر سنابرق زاهدی/ در: الشرق الاوسط / ترجمه از عربی: ایران در جهان
پایان خبر./.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
افزودن دیدگاه جدید