رفتن به محتوای اصلی

ما ایرانی ها؛ اولین ها بودیم و اکنون نزدیک به آخری ها هستیم (همراه با عکس باتری های اشکانی)

ما ایرانی ها؛ اولین ها بودیم و اکنون نزدیک به آخری ها هستیم (همراه با عکس باتری های اشکانی)

طنز

اکسیر حیات، یا به عبارت دیگر، الکل هم که از اکتشافات زکریای رازی ماست، حالا آخوندها باهاش حال نمی‌کنند، خب نکنند، جهنم. یک کسی به عمران صلاحی زنگ زده بود تا حالش را بپرسه، گفته بود خیلی خوبم، چون دارم ماءالعشیر می‌خورم، طرف گفته بود مگر ماءالشعیر خوردن هم حال می‌یاره، صلاحی گفته بود‌: آخه یک خورده زکریای رازی توشه.

اولین حموم (سونا؟) گازی دنیا را هم که شیخ بهایی در اصفهان دائر کرد

کتاب شفای ابن سینای ما هم که جز کتاب‌های معتبر تاریخ پزشکی جهانه

از هزار و چهارده سال قبل هم که ما به جای قمر مصنوعی، قمر بنی‌هاشم داشته آیم

اولین منشور حقوق بشر را که ماشاالله ماشاالله ما خودمان نوشتیم

اولین باتری دنیا را هم که اجداد باهوش ما ساخته‌اند

خلاصه الحق و والانصاف حقش که ما دو تا پامون را دراز بکنیم و بابت خدمات اجدادمون از دنیا بخوایم که بیاد و دست به سینه بهمون خدمت کنه تا دیگه آرزوی حافظ بر لبمان جاری نباشه که: دو یار زیرک و از باده کهن دو منی // فراغتی و کتابی و گوشه چمنی

ولی این تخم و ترکه‌های غزنوی و قاجار و آخوندهای حسود و بی‌چشم و رو که اصلاً ایرانی نیستند مگه می‌ذارن. به خصوص این آخوندها نه چشم دیدن کورش را دارن، به طوری که می‌خواستند مقبره‌اش را هم بکنند زیر آب، به زکریای رازی هم شب و روز فحش می دن که چرا این همه حافظ و سعدی و امثالهم و حتی مردم قم و مشهد را حالی به حالی می‌کنه، با حقوق بشر هم که عین جن و بسم‌الله هستند. خلاصه همیناست که باعث شده ما ملت والا و تاریخی هنوز هم که هنوزه هم برای حقوق بشر، هم برای نون شب،و هم برای یک استکان از زکریای رازی و هم برای یک حموم بدون صف، سگ دو بزنیم. این جهان از اول چرخش بر عکس چرخیده، مولوی بزرگ ما هم که باز هم او هم فخر سر دنیاست و من آنم که رستم بود پهلوان، ۱۰ قرن پیش گفته: این همه جور و جفاها می‌کشیم//جمله عالم در خوشی، ما ناخوشیم. او هم از دست اعراب و اسلاف همین آخوندهای غیرایرانی به فغان بوده.

خلاصه، ای روزگار غدار! اگر توی بیوفایی ، ما آخوندها را هم که برداشتیم، بعید نیست که مکلاهای همفکر غیرایرانی یا سلسله‌های مستبد و سابق غیرایرانی (سلجوقی، غزنوی و پهلوی و ...) را به جونمون بیاندازی. ولی اگر دست خود ایرانی‌ها باشه، با همون باتری و حقوق بشر و حموم و شفا و ... دنیا را گلستون می‌کنند.

باتری های اشکانی :

نخستین بار در سال ۱۳۱۷ خورشیدی ( ۱۹۳۸ میلادی)، ویلهلم کونیگ باستان‌ شناس آلمانی، در نشریه ی کاوش و پیشرفت (Forschungen und Fortschritte) طی مقاله‌ای خبر از وجود باتری های اشکانی می دهد.

در آن سال ها ویلهلم کونیگ که اداره‌ی موزه‌ی ملی عراق را بر عهده داشت، هنگام کندوکاو در یکی از روستاهای خواجه ربو ( نزدیک شهر باستانی تیسفون – نزدیک بغداد )، به کوزه‌ای سفالی به بلندی چهارده سانتی‌متر برخورد که استوانه‌ای مسی در خود داشت و در میان آن استوانه نیز میله‌ای آهنی جای گرفته بود. بررسی‌ها از وجود ماده‌ای اسیدی، مانند سرکه و نیز خوردگی شیمیایی در آن ظرف سفالی خبر دادند.

کونیگ بر این باور بود که یک باتری باستانی را پیدا کرده و باید برای شناساندن آن به جهانیان و اثبات ادعای خود کوشش کند.

بررسی‌ها نشان داد که پیشینه ‌ی این باتری‌ به حدود دو هزار سال پیش باز می ‌گردد، یعنی زمانی که اشکانیان ( پارت‌ها ) بر میانرودان (بین النهرین) که از زمان کوروش بزرگ تا یورش اعراب به ایران، بخشی از خاک ایران بوده است فرمانروایی می ‌کردند.

با آغاز جنگ جهانی دوم، ادامه ی پژوهش‌ها درباره باتری‌های ایرانی به فراموشی سپرده شد. پس از بیست سال، جان پیرچنسکی (John B Pierczynski) در دانشگاه کارولینای شمالی آمریکا اقدام به ساخت یک مدل از باتری‌های ایرانی کرد. وی برای الکترولیت از سرکه نیم درصد استفاده کرد و توانست یک ولتاژ نیم ولتی به مدت ۱۸ روز به نمایش بگذارد.

بدین گونه برای پژوهشگران ثابت شده بود که با کوزه‌های یافت شده در سرزمین ایرانیان می توان برق تولید کرد.

در سال ۱۹۷۸ آزمایش همانندی در شهر هیلدس‌هایم آلمان انجام شد. دکتر آرن اِگ برشت (Dr Arne Eggebrecht) نیز در مدلی که ساخته بود از سرکه انگور نیم درصد استفاده کرد و توانست شدت جریان ۱۵۰ میکرو آمپری را اندازه بگیرد.

دکتر اِگ برشت پس از این آزمایش موفقیت‌آمیز مایل بود کاربرد این باتری‌ها را برای آبکاری، بوسیله آزمایش عملی نشان دهد. بنابراین در سپتامبر همان سال نمونه ی خود را به یک وان آبکاری طلا که یک تندیس نقره‌ای در آن قرار داشت وصل کرد، پس از دو ساعت و نیم، یک لایه یک دهم میکرومتری (۰٫۱ µm) روی تندیس نشسته بود. نتیجه این آزمایش به قدری شگفت انگیز بود که مجله ی اشپیگل در شماره ۲ اکتبر ۱۹۷۸ با آب و تاب از آن گزارش داد.

و سرانجام پل کیسر از دانشگاه آلبرت ادمونتون کانادا در سال ۱۹۳۳ میلادی، برای نخستین بار گزارش کاملی در مورد باتری اشکانی منتشر ساخت.

گزارش پل کیسر در مورد باتری اشکانی:

Un mystérieux objet archéologique

 

En 1936, les fouilles archéologiques d"une nécropole au sud-est de Bagdad mettent au jour une curieuse poterie, parmi plusieurs centaines d"objets, verreries, figurines de terre, tablettes gravées, etc. que l"on peut dater de la période parthe entre le premier siècle avant et le premier siècle après Jésus-Christ. Il s"agit d"un petit vase de terre cuite, haut de 14 centimètres et fermé d"un bouchon de bitume, contenant un tube de cuivre à l"intérieur duquel se trouvait une tige de fer, l"un et l"autre très corrodés.

Lorsque l"archéologue autrichien Wilhelm Koenig, directeur du musée de Bagdad, examine l"objet deux ans plus tard, il émet l"idée que ce petit vase pourrait constituer une pile électrique si on verse une solution saline ou acide dans le tube de cuivre. En effet, deux métaux de nature différente plongeant dans un électrolyte, tel est le principe de la pile, inventée par Alessandro Volta en 1800.


Koenig appuie son hypothèse d"une pile électrique par l"observation, sans rapport a priori, d"une technique rudimentaire de galvanoplastie, utilisée dans les années 1930 par les orfèvres de Bagdad pour dorer les bijoux.

Ces orfèvres utilisaient le dispositif représenté fig.2. Il s"agit d"une pile, mise en court-circuit, à l"intérieur de laquelle se produit la réaction chimique recherchée. Au cours de cette réaction, de l"or métallique provenant de la solution d"un sel d"or, se dépose sur l"objet à dorer D. Le procédé pourrait bien, suggère Koenig, avoir une origine beaucoup plus ancienne.

Mais ce dispositif n"a pas grand chose à voir avec le vase mystérieux. Le seul lien, non explicité par Koenig, est qu"il apporterait un second témoignage d"une maîtrise de l"électricité par les Parthes.

La Dynastie Parthe régnait en Iran et par intermittence la Mésopotamie

entre 190 et 224.

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

برگرفته از:
ایمیل دریافتی

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید