با رویاهامان چه می کنید؟

شکوفه از انار .....  آب از پیاله          ÷روانه از حزین

ترانه ازکودک ,       تبسم از لبانمان گرفته اید

بارویا هامان چه میکنید !

ما رویا میبینیم و شما دروغ میگویید ....

دروغ میگویید ....که این کوچه بن بست و .. و آن کبوتر پربسته

آسمان و  صبوری بی ستاره بی سرانجام است

ما گهواره بدوش از خوف خندق و از رود زمهریر خواهیم گذشت ..

ما می دانیم آنسوی سایه سار این همه دیوار

هنوز , علایقی پنهان از عطر علاقه و ارغوان پیداست

سرانجام روزی ازهمین روزها بر میگردیم ..

پرده های پوسیده پر سوال را کنار می زنیم ..

پنجره تا پنجره ..

مردمان را خبر میدهیم ..

که آنسوی سایه سار این همه دیوار

باغی بزرگ از بلوغ بلبل و فهم آفتاب و..

ننم باران باقی ست

ستاره از آسمان و   , باران از ابر ,   دیده از دریا   و زمزمه از خیال و..

کبوتر از کوچه و.. ماه از مغازله ..., رود از رفتن و آب از آواز و آیینه گرفته اید ..

با رویاهامان چه میکنید ....

 ما رویا می بینیم و شما دروغ میگویید ....

دروغ میگویید..

که فانوس خانه شکسته و .. کبریت حادثه خاموش و... مردمان در خواب و گریه اند

ما می دانیم آنسوی سایه سار این همه دیوار ..

روزنی روشن از رویای شب تاب .و ستاره روییده است

سرانجام روزی از همین روزها ..

دیده بانان بوسه و رازداران دریا مآیند ... خبر از کشف کرانه ی ارغوان آواز نور و.

عطر علاقه می آورند ....