رفتن به محتوای اصلی

شبِ یلدای شبکورِ قهر

شبِ یلدای شبکورِ قهر

هر چه سرد و تلخ و بی حیا

 باشی

یا بیش از این ها

ناگوار و  دراز و طاقتفرسا ـ

دشمن جان و دیدگان فردا ـ

لولوی ترسِ امیدِ و

شحنه ی دلبرده های ما

باشی

بی گمان، بدان شبانِ فریب!

 که ما،

 ما از تبار نور و نوروزیم

فرزندان شورِ بهروزیم

ناخلف، با این شبِ فساد

ناسازگار

با این همه ظلم و زوریم.

بدان!

 مادرِ زمانه یِ شیون و درد

که سالهاست،

 آری

شبان ما

ز شبسواری تو

یکسره شب یلداست.

و این تیرگی بی امان تو

چه رو سیاه ست.

بدان شبمدار!

ای حکیمِ شبِ حاکم

تاریکی روزگار ما

بر گردنه ی خوارِ خرد تو

هر چه پرُ صور و صدا

 باشی

یا با این دریدگی و

دندانِ خونین شب ات

در این تباهی بلندِ هول

 فرمانروا

 باشی  

بر دل و پیشانی انسان

خیشِ خشمِ اعصار شکانده

باشی

یا با این شبِ عزا

 شیون بلبلِان زخمی را

تا به آسمان، رسانده

باشی

کرور کرورستاره ها را

با زهرِ جهل، قتلعام کرده

باشی

در شادی عزای مادران

مرثیه غرور سرکشیده

باشی

دیگربدان!

 برقله ی تاریکی ات

شرار شادی دختر پگاه نشسته

جامه ی تیره ات را دریده ست

و زندگی

 با دیلمداران شب شکن

 شادی را از دل شب

خواهند ربود

اگر هزارها جلاد شب

همچنان بر سر راه ها

گمارده

 باشی!

بهنام چنگائی 1 دی 1393

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

بهنام چنگائی

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید