رفتن به محتوای اصلی

وقتی بازجو بودن به موضوع جنگ قدرت در نظام بدل میشود!

وقتی بازجو بودن به موضوع جنگ قدرت در نظام بدل میشود!

کروبی برای اینکه لااقل به افراد ستاد انتخاباتی خود نشان بدهد که حسابش ازخاتمی جداست و عرضه اش از وی بیشتر است پیه همه چیز را به تن مالید و وارد گود دهن به دهن شدن با حسین شریعتمداری شد.

خود این مشاجره به همین لحاظ برای اصحاب رسانه هم در داخل و هم در خارج کشور به یک معنا جدید بود، چون بویژه در شرایطی که جنگ قدرت حاد میشود، کسی خود را در معرض تیر خلاص نماینده خامنه ایی در کیهان قرار نمیداد. چرا که رودررویی با کیهان، لااقل برای خود جنایتکاران حاکم در طیفهای مختلف به معنای ایستادن غیر مستقیم در مقابل خامنه ایی و محفل نزدیک به رهبری محسوب میشد. علاوه بر این، به خاطر تکیه و دسترسی کیهان به اطلاعات و سازمان جنایتکاران حرفه ایی درامنیت کشور و داشتن خانه های تیمی شکنجه و بازپرسی و زیر زمین کیهان برای ادامه قتل های زنجیره ایی سی ساله، تهدید به ترور و قتل از سوی کیهان جدی گرفته میشد.

کروبی اما نمیتوانست ساکت بماند، چون سکوت خاتمی در مقابل تهدید وی به ترور و مقایسه سرنوشت وی با بینظیر بوتو برای او و طرفدارانش گران تمام شد. فاکت مجددی بود تا بگویند خاتمی عرضه دفاع از خودش را هم ندارد. کروبی برای اینکه کروبی باشد باید عکس العمل نشان میداد. خود این عکس العمل حتی متمایز کننده موقعیت وی از موسوی است که در دانشگاه مازندران مجبور شد در مقابل دانشجویان و فریادهایشان بگوید قرص و محکم پشت سر خامنه ایی ایستاده است! علاوه بر این موقعیت خود جناح موسوم به اصولگرا هم رقبای احمدی نژاد و هم مخالفین محفل کیهان را بیشتر شیر میکند. کروبی و سران جبهه سردرگم اصلاحات میدانند که نفس تهدید به ترور در جریان مضحکه انتخابات، بیش از آنکه نشان قدرت جبهه اصولگرایان باشد، حاصل بی افقی مطلق راست است. بیهوده نبود که کاندیداتوری محسن رضایی را نیز به عمیق تر شدن شکاف در این جبهه تفسیر کردند.

کروبی وارد این تقابل مستقیم با کیهان شد. حسین شریعتمداری کروبی را متهم به اسرائیلی بودن میکند. که نفس خود این اتهام در جمهوری اسلام معنی جز مشروعیت قتل و ترور ندارد. این را خود کروبی که سالهای زیاد در قتل و جنایت این نظام شریک و به روایتی یکی از اعضاء کمیسیون مرگ در سال 67 در زندانهای جمهوری اسلامی بوده نیز میداند. نکته مهم این است که اتهام اسرائیلی بودن فقط کیهان و دور و بر بیت رهبری را تهییج میکند. دستجات افراطی و لایه های غیر قابل سازش با غرب را که بشدت نازک شده اند تهییج میکند. بگذریم که نزدیکی به اسرائیل یک آبشن قابل تعمق در میان لایه هایی از سران حاکمیت و حاشیه آن محسوب میشود در صورت اینکه در پروژه سازش با آمریکا و رقابت قدرت، بازی داده نشده یا بازنده محسوب شوند. اما این اتهامی نیست که عجالتا با هیچ زوری، ولو زور کیهان بشود حول آن از امت خودشان رای جمع کنند. به اعتقاد من اتهامات حاشیه این رقابت قدرت نسبت به کروبی و اینکه در کارتل مستضعفان جزو چپاولگران جانی محسوب میشود قدرت بسیج بیشتری داشت، اما چه میشود کرد که کیهان از ترور و اعدام و شکنجه بیشتر خوشش می آید! حق هم دارد، چون کیهان و حسین شریعتمداری رو به مردم نمیتوانند افشاگری کنند. مردم هیچگاه و هیچ زمانی نمیتواند مخاطب حسین شریعتمداری برای افشاگری باشند، چرا که خود شریعتمداری و کیهان در نزد مردم موضوع افشاگری اند. کروبی همین را تشخیص داد. بازجو بودن مهری است که روی پیشانی شریعتمداری خورده است، حتی اگر ادعا کند ثواب آن را نبرده است. سئوال این است چرا برای این مخاطب مخصوص، بازجو بودن شریعتمداری و دزد بودن کروبی مهم است؟ چرا درمملکت ما این مسائل مهم است و در جای دیگر نیست؟ فی المثل چه فرقی میان جامعه ایران با آمریکا وجود دارد که در آنجا گوانتانامو را می بندند، خودشان افشا میکنند که چندین دهه در این زندان مخوف و زندانهای دیگر وابسته به آن بدترین و وحشیانه ترین شکنجه ها را کرده اند، انسانها را لت و پار کرده اند، رئیس جمهور و اعضاء کابینه اش مستقیما در اعمال این شکنجه ها و حتی تعیین نوع آن نقش داشته و تصمیم گیرنده بوده اند، اما به راحتی با یک لبخند ریاکارانه اوباما و یک نامه بخشوده میشوند، صدایش را زیر پاورقی مطبوعات گم و گور میکنند و در جامعه 300 میلیونی آمریکا آب از آب تکان نمیخورد؟ هم الان اگر زندان اوین و گوهردشت را ببندند و اعلام کنند که در طی این سی سال تقصیر قبلیها بود که کابل زدند، در جعبه های قبر زندانی را برای تمام عمرش نابود کردند، همین اخیرا دانشجویان چپ زندانی را در 209 اوین مورد تجاوز قرار داده، سر احمد باطبی را در کاسه توالت کردند و.... یک نفر/حتی یک تک نفر/ پیدا نمیشود بگوید چه خوب! حقمان را گرفتیم، عجب رئیس جمهور سیاه پوست مامانی و اصلاح طلبی داریم! حالا برویم سرمان را بیندازیم پایین کارمان را بکنیم و اعتمادمان را خرج ایشان کنیم. اجازه بدهیم هر کاری دلش میخواهد بکند، با دخالت مردم مزاحمش نشویم! بگذاریم یک چند سال دیگر ایشان از این طرف گوانتانامو را ببندند و از آن طرف با تغییر اسم ابو غریب در خود خاورمیانه، بزرگترین و مخوفترین زندان را در خاک عراق باز کند و گسترش بدهد. با کلیدداران اوین و قاتلان زنان و کودکان در ایران و افغانستان و پاکستان و عراق تسامح و تساهل کند! و.... نه! در ایران این اتفاق نخواهد افتاد. نمی افتد. محال است. نه حتی به این خاطر که حزب کمونیست کارگری وجود دارد و نمیگذارد. به این خاطر که یک غولی با یک توقعاتی از شیشه بیرون آمده است که یک واقعیت اجتماعی عظیم است. واقعیتی بیرون احزاب سیاسی و مقدم بر آنها. ارجحیت حزب کمونیست کارگری در آن است که موقعیت این واقعیت عظیم را دریافته است. در بیرون آمدن آن نقش ایفاء کرده است و تلاش خواهد کرد افق و تصویر خود را به افق و تصویر حرکت آن بدل کند.

لذا میتوان تصور نمود که در ایران زندانها نه در خلوت حضور مردم که بوسیله آنها بسته خواهد شد! زندانها همچون پادگانها و مراکز سپاه و بسیج و رادیو و تلویزیون "فتح" خواهد شد چرا که آرام گرفتن این غول عظیم فقط با یک پیروزی چشمگیر و سیاسی مهم امکان پذیر است. یا باید شکستش بدهند که این نیز به نوبه خود در خاورمیانه و جهان یک واقعیت تاریخی عظیم خواهد بود، به سادگی میسر نیست. یا باید از جلو پیروز شدنش کنار بروند تا جامعه ایران و خاورمیانه را از حیث وجود اسلام و جنبش اسلام سیاسی لایروبی کند. مردم ایران محال ممکن است سران نظام و جنایتکاران حاکم را در هیچ سطحی ببخشند. تک تک افرادی را که دستور داده اند، که حکم کرده اند، قانون را نوشته اند، آنها که اجرا کرده اند، سربازجوها، بازجوها، شکنجه گران و زندانبانان، طراحان امنیت اجتماعی و دم و دستگاه آخوند را مردم به همراه این سیل عظیم پیدا خواهند کرد، از لانه ها و زیر زمینها و چاههای جمکران بیرون خواهند کشید، دستگیر خواهند کرد و اگر حرف حزب کمونیست کارگری را قبول نکنند که اجازه محاکمات عادلانه به آنها بدهند، تک تک آنها را در خیابانها از شدت خشم و نفرت و انزجار به گفته خودشان به تیرهای چراغ برق آویزان خواهند کرد. برای همین در مملکت ما موضوع "بازجو" بودن موضوع حساسی است، " دزد" بودن در بالای نظام موضوع حساسی است. مخاطب خود را دارد ولی در آمریکا این مخاطب هنوز در این سطح بیدار نشده است. برای همین در مملکت ما بازجو اسم دارد، همه مردم اسامی حسین ها و میر حسین ها و سعید ها و حاج سعید ها، علی ها و مهدی ها و... را بخوبی میشناسند. عکسشان در جیب مردم است. این در حالی است که روزنامه های آمریکایی حتی از بردن نام افرادی که در طی چندین دهه در گوانتانامو شکنجه و بازجویی کردند امتناع کرده و اوباما شخصا به آنها قول مصونیت سیاسی و حتی شغلی داد! همان مصونیتی که خامنه ایی و هاشمی و کروبی و خاتمی به اسم تضمین امنیتی در مذاکرات دنبال آن هستند و آمریکا کلاس گذاشته تا به سران حاکمیت بفهماند که مصونیت بازجوهای گوانتانامو را میتواند بدهد، اما مصونیت بازجوها ی اوین و سران حاکمیت در حیطه قدرتش نیست! دارند آموزش میدهند که حتی اگر آنها هم به خاطر "سود" از همان لابه های نصفه و نیمه حقوق بشری خود بگذرند، هفتاد میلیون انسان از حق خود نمیگذرند! نخواهند گذشت! همانها که کرور کرور فرزندانشان را در بازداشتگاه اوین و قزل و گوهردشت لت و پار کرده، یا کشته و حتی جنازه هایشان را هم مفقود الاثر کرده اند. برای همین حاکمیت ایران اینقدر اصرار دارد خاوران را تماما از بین ببرد، در حالیکه یک خشت گوانتانامو را تا به حال دست هم نزده اند! بله اینجا ایران است! اینجا میلیونها نفر بپا خواسته اند، در کمین نشسته اند، حضوری سنگین دارند حتی در رقابت قدرت در بالا!

به این خاطر حسین شریعتمداری راهی به جز این نداشت که از خود دفاع کند! نمیتوانست بگوید من بازجو نبودم، چون از فردای روزی که این ادعا را منتشر کرده، میترسید. نه در مقابل آنهایی که چون سعیدی سیرجانی نیستند تا از خود دفاع کنند، نه آنهایی که در خانه های تیمی افشاء شده تیم خودش در ولنجک و شمال تهران و... دقایقی قبل از جانسپردن به زور جلو دوربینهای توبه قرار گرفتند، نه! بل در مقابل آنها که هنوز شاهدان زنده این هلاکاست اسلامی هستند، خانواده و افراد آن بیش از صد هزار نفری که کشته ها را دادند ولی خود زنده اند، در مقابل آنها رعشه بر اندام حسین شریعتمداری افتاد! این واقعیت را همگیشان میدانند. این ترس را تک تکشان میشناسند. یک دلیل اشتیاق آنها برای سازش با غرب همین است. امیدوارند غرب به آنها کمک کند از زیر خشم و نفرت مردم دربرده شوند. جناب میرحسین موسوی نیامده مورد استیضاح مردم قرار گرفته که در جریان کشتارهای سال 60 و 67 کجا بوده؟ نقشش چه بوده است؟ ایشان نتوانست با آن صراحتی که انکار هلاکاست احمدی نژاد را برای خوش رقصی محکوم کرد، هلاکاستی که خودش جزو افراد اصلی برپادارنده آن میباشد را محکوم کند. در جریان حضور او در دانشگاه مازنداران دیدیم دانشجویان چه بلایی بر سرش آوردند. سکوتش را رسوا کردند.... اینها میدانند مردم ایران نه میبخشند و نه فراموش میکنند! در کمین نشسته اند.

لذا جواب شریعتمداری به کروبی نه فقط پذیرش این واقعیت بود که بازجویی کرده است، بل دست امام را هم گرفت و وسط کشید و نشان کروبی داد و گفت اگر به رفت و آمدهایت به محضر امام افتخار میکنی، بیا این هم امام! ایشان شخصا به من دستور داد طبری را در زندان مسلمان بکنم و کردم و جایزه هم گرفتم! هر کس نداند خود کروبی میداند حسین شریعتمداری طبری را چگونه مسلمان کرده است. میدانند در سالهای 60 و 67 چگونه زندانی در غل و زنجیر را با کابل و جعبه قبر و تجاوز و اعدام نمایشی مسلمان کردند و چه بلایی به سر آنها آوردند که مسلمان نشدند، حاضر نشدند این خفت را حتی بر زبان بیاورند و بگویند نماز میخوانند و مسلمانند! همانها که در خاورانها دسته جمعی در گور شدند.

شریعتمداری به این وسیله به کروبی و بقیه سران جبهه اصلاحات که میخواهند رد گم کنند پیغام داد که دراین راه همگی شریکند و این کوچه بن بست که میروند تهش به امام خمینی و به هست و نیست این نظام ختم میشود! قبلا پور محمدی همین تهدید را به گونه دیگری کرده بود. ایشان گفته بود سوابق ما را بیرون بکشند، سوابقشان را بیرون میکشیم!

همین برای مردم جالب است. همین که با تعمیق شکاف و بحران درون حاکمیت کار دادگاههای آتی مردم را از امروز راحتتر میکنند. پته همدیگر را بیرون میریزند. تاریخ جنایت اسلام و حکومتش را در این مملکت رو میکنند. اینطور که پیش میروند بعید است بتوانند به همین راحتی مضحکه انتخابات را بدون تصفیه حسابهای خونین در بالا از سر بگذارانند.

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید