رفتن به محتوای اصلی

کمتر بیشتر است

کمتر بیشتر است

از ابتدای جوامع بشری انسانها در زمان بیماری یا گرسنگی احساس ترس میکردند و نیازمند کمک و پشتیبانی دیگر انسانهایی بودند که با آنها در یک محل زندگی میکردند. هزاران سال پیش در گروههای انسانی اشخاصی که کمتر بیمار میشدند، دارای بدنی مقاومتر بودند یا به هر دلیل دیگری مسولیت محافظت دیگران را بعهده میگرفتند مداوای بیماران را نیز به خود اختصاص داده بودند.

این اشخاص بعدها نام جادوگران، شعبده بازان یا زنان و مردان دارویی را به خود گرفتند. هر قبیله یا گروهی زن یا مرد دارویی یا جادوگر خود را داشت، این جادوگر دارای امتیازات بسیار بیشتری نسبت به سایر اعضای قبیله خود بود. کار کشاورزی یا شکار را به دیگر اعضای قبیله سپرده بود و حتی در مورد زندگی دیگر افراد گروه نیز میتوانست تصمیم بگیرد؛ چیزی که حتی امروز در بسیاری از قبایل آفریقایی یا استرالیایی نیز شاهد آن هستیم.! جادوگر برای اینکه بتواند در قبیله خود جای خود را مقتدرانه نگاه دارد نیازمند کارهای خارق العاده بود مانند درمان بیماران یا ممکن ساختن چیزهایی که برای دیگران غیر ممکن مینمود. حتی تلاش داشت با پوشیدن تن پوشی متفاوت از دیگران خود را از دیگران متمایز نشان دهد. در این راه گاهی از روند طبیعت استفاده مینمود. توفان، زلزله، آتشفشانها و غیره را به خود نسبت میداد و درمان شخصی که تب داشت و بعد از هذیان گفتن و مداوا به دلیل مقاومت بدن حالت پیشین خود را بازمییافت را نیز از قدرتهای خود میدانست. البته اعضای قبیله و مخصوصا شخص بیمار به دلیل اعتماد و اعتقاد شخصی به جادوگر آن را میپذیرفتند.

جادوگران یا زنان و مردان دارویی قبیله برای تاکید بیشتر بر قدرت خویش و جلب اعتماد دیگران از شعبده بازی و خلق معجزات نیز کوتاهی نمیکردند، حتی در مکانهایی که شخصا نمیتوانستند حضور داشته باشند اشیایی را به جای خود به بیماران واگذار میکردند چیزی که ما امروزه نام بت را به آن داده ایم. به مرور زمان جادوگر و جایگاه او در گروه حسادت دیگر اشخاص قبیله را نیز بر انگیخت و افراد بیشتری را وادار نمود ادعای مداوا و قدرت داشته باشند؛ این جدال نهایتا ایشان را به یک قشر از جوامع بزرگتر بشری تبدیل ساخت چیزی که بعدها نام روحانیون در مذاهب مختلف را به عنوان یک طبقه اجتماعی به خود اختصاص داد.

روحانیون یا جادوگران که در ابتدا تنها به مداوا و داشتن قدرت در یک گروه کوچک بسنده کرده بودند با پی بردن به نیاز دیگران به خود تلاش در گسترش دایره قدرت خود نمودند و با تبلیغ منفی درباره دیگر جادوگران یا روحانیون و بی اثر خواندن قدرت مداوای آنها وانمود میکردند تنها ایشان هستند که دارای قدرت مداوای واقعی میباشند، با این روش اعضای دیگر گروهها و قبایل را که مبتلا به بیماریهای طولانی تر بودند به سوی خود جذب میکردند و قبایل بزرگتر را بوجود آوردند. این دکترین، روحانیون را به گروههایی مبدل ساخت که نام مذهب را به خود گرفت. قدرت و گنجینه آنها دلیلی شد که بیشتر اوقات خود را برای حفاظت مقام و گنجهای خود به جنگها اختصاص دهند و شغل اصلی خویش که مداوای دیگران بود را به حاشیه برانند.

این روحانیون یا جادوگران گذشته با نابود سازی بتهای کوچک معتقد شده بودند در صورتی که بیماران و نیازمندان به یک بت واحد اعتقاد داشته باشند مداوای آنها بسیار آسانتر خواهد بود و همچنین همه آنها دیگر نیازمند شعبده بازی یا معجزه برای اثبات واقعی بودن خود را ندارند و میتوانند معجزات را به یک بت واحد نسبت دهند.

در قبایل و گروههای اجتماعی اشخاصی که بیمار نبودند و بدلیل قدرت جسمی و مهارت در شکار نیازی به جادوگر یا روحانی نداشتند گروه دیگری را تشکیل دادند که دیگر افراد قبیله را به خود وابسته ساختند اما روحانیون برای نفوذ در این گروه و وابسته ساختن آنها از همان بیماران سوء استفاده میکردند و تصور اینکه اگر شما بیمار شدید به ما نیازمند خواهید بود را در دولتها و قدرتهای اجتماعی به یک گفتمان همگانی تبدیل ساختند.

امروزه همه احزاب سیاسی، گروه های بزرگ اقتصادی یا اندیشه های فلسفی تلاش میکنند با یافتن فرمولهای مختلف انسانها را متقاعد سازند تنها ایشان هستند که بهترین روش مداوا را در اختیار دارند و برای این مهم نیز شعبده بازی ها یا معجزات مدرن تری را بکار میگیرند.

گفتمان رایج در میان ما انسانها اینچنین است که هر چه بیشتر داشته باشیم دارای قدرت بزرگتری خواهیم بود به این دلیل نیز تلاش در اتحاد یا ائتلافهای گوناگون داریم. این همان روشی است که جادوگران و روحانیون قبایل ابتدای در هزاران سال قبل نیز به آن متوسل شدند و شرایط اجتماعی و جنگهای بیشمار تاریخ گذشته ما نیز نتیجه همین بیشتر خواهی خود ما بود.

در هزاره سوم تاریخ نگارش شده، نیازهای خود ما بوجود آوردن اینترنت را ممکن ساخت و شبکه بوجود آمده اینترنت نیز گواه نیاز همه ما به گروههای کوچکتر میباشد.

بیشتر خواستن ما ایرانیان جامعه مدنی ما را فلج کرده و رویای اتحاد بزرگ، اتحادهای کوچک ما را نیز بیثمر ساخته است. برای اعتراض به شرایط سیاسی حاکم بر کشورمان منتظر جادوگری بزرگتر هستیم تا همه ما را هماهنگ به خیابان بیاورد و نهایتا با شکستن بت بزرگ، بت جدیدی را جایگزین آن سازیم. با فریاد آزادیخواهی جمعی، جرات آزاد بودن و اعتراض شخصی را به دلیل نیاز به جادوگر یا روحانی در خود نمیبینیم. از مرگ به دلیل تبلیغات مذهبی وحشت داریم اما نمیدانیم که سالیان درازی است مرده ایم و با ژست روشنفکری وانمود میسازم این دیگران هستند که مرده اند و ما هنوز زنده ایم. میگوییم نیازی به رهبر نداریم اما نمیخواهیم رهبر باشیم و هر ایرانی آزاده ای نیز که میخواهد حداقل رهبر خود باشد را به رسمیت نمیشناسیم. در جنگ ایران - عراق برای باز پسگیری سرزمینمان صدها هزار کشته دادیم اما برای بودن خودمان مایل هستیم هنوز همان بیمار قبیله ابتدای باشیم که نیازمند جادوگر است.

در تمام خاور میانه زنان و مردان سالم و با قدرت شخصا در یک محل جمع میشوند و میگویند بازی دوست-دشمن را نمیپذیرند اما ما که ادعای یکی از قدیمی ترین تمدنها را داریم از تجربه تمدن خود یا دیگران استفاده نمیکنم و از زنده بودن وحشت داریم. کمتر بیشتر است بیایید اگر حتی دو نفر هستیم حداقل رهبر خودمان باشیم.

 

حمیدرضا برهانی    

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید