رفتن به محتوای اصلی

رژیم بیمار و فرسوده جمهوری اسلامی با مونتاژ و پخش فلیمی کم محتوا از طریق تلویزیون خود که همچون تئاتری خنده دار موضوع کنفرانس دولت در تبعید را به پرده نمایش درآورد، نخواهد توانست گمانه های خود را در ذهن ملت ایران ترسیم کند . وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی، با وجود کوشش فراوان راه به جایی نمی برد چرا که حضور حداقل اپوزیسیون در این نمایش مورد تزئین رژیم، خالی از کل ماهیت وجودی اپوزیسیون نظام حاکم بر ایران است.
آيا در فقدان يک آلترناتيو متشکل و متحد عليه نظام،رژيم اسلامی همچنان توانائی ادامه حکومت و برطرف نمودن اختلافات خود بر خواهد آمد!بيانيه هوشمندانه و مسئولانه زيرخود گواهی تاريخی اضمحلال رژيم اسلامی را نويد می دهد! پيکره ی مرده ی جمهوری اسلامی؟؟
حتما پخش فیلم «الماس فریب» از شبکه جمهوری اسلامی را شنیده اید . فیلمي باصطلاح مستند که به جزئیات نفوذ «سردار محمد رضا مدحی» پرداخته شده بود . « سردار مدحی» که با نفوذ به درون رده های شناخته شده اپوزیسیون جمهوری اسلامی و نیز به درون سازمانهای دولتی غربي و... مي تواند درس آموز باشد هر چند برخی ها در پي بايکوت خبري اين فيلم بر آمده اند ؛براستي چرا داستان نفوذ آنهم بدين شکل در یک طیف معین اپوزيسيون رخ می دهد .
آقای نوری‌زاده! سرلشکر سپاه پنج هزار نفره مورد ادعایتان در سپاه پاسداران، اکنون دراردوگاه دشمن به سر می‌برد و ما نسبت به اصالت ادعای‌تان و وجود چنین «لشکر اطلاعاتی» شما دچار شک و تردید جدی هستیم که این شک و تردید می‌تواند در مورد خود شما نیز مطرح گردد.
اما مهم در این جا پروژه مشایی- احمدی- مدحی است که به کمک غرب و آمریکا از چندی در پی یک کودتا نظامی با کمک بخشی از نظام بودند تا به این ترتیب نظام سیاسی در ایران را بار دیگر به روش گودالوپ دیگری دستخوش تغییرات مردم و زمان پسند خود نمایند تا منافع شان در کشور را از خطر نابودی نجات دهند. ما ایرانی ها که میوه نخست گودالوپ را 33 سال چشیده ایم بخوبی می توانیم از پیش به طعم دیگر میوه های این گودالوپ پی ببریم. اما در ادامه به این نطرم که این مصاحبه مدحی در واقع یکی از همان مصاحبه های تلویزیونی است که...
از قرار معلوم امیرفرشاد ابراهیمی یکی از ابواب جمعی اداره تحت نظر محمدرضا مدحی در وزارت اطلاعات بوده است. این که چگونه و چرا رابطه‌ی این دو نفر به هم خورده و این که چه پیش آمده دوست دیروز دشمن امروز قلمداد شده بر من پوشیده است. البته امیرفرشاد ابراهیمی عنصر حقیری است که در هر لحظه می‌تواند ملعبه دست این و آن گردد و در آن واحد به چند جا سرویس بدهد.
مکارم شیرازی مدعی شد که این فرد مصداق واقعی مفسد فی الارض است و تاکید کرد: من نمی دانم از نظر فقه اسلامی حکم مفسد فی الارض برای عده ای روشن نیست. . . . دستگاه قضایی نباید در برابر اینها کوتاه بیاید چرا که همین مساله سبب چراغ سبز برای این گونه افراد می شود از این رو ضروری است دستگاه قضایی قوی تر در این مسائل برخورد کند.
وی با همراهی و همکاری با فردی بنام «ایرج مصداقی» و یک سایت هوادار سلطنت طلبان «پیروان نظام مشروطه به پادشاهی رضاشاه دوم» ادعا نمود که من عامل اطلاعاتی وزارت اطلاعات ایران هستم و از وی که یک جانباز فراری از ایران بوده به بهانه درست کردن کار پناهندگی اش مبلغ پانصد و بیست هزار یورو ! اخذ نموده ام .
آن چه که در حال تحقق است، امر جالبی است. در سی سال گذشته اتفاقات عجیبی در جامعه ایران رخ داده است. قبل از انقلاب بحث ما این بود که آیا زنان می توانند رای بدهند؟ اما الان بحث بر سر رئیس جمهور شدن زنان است. شاید الان زنان نتوانند قاضی بشوند ولی این مساله در جامعه ایران کاملاً مطرح است که آیا زنان می توانند قاضی شوند یا خیر؟
من به عنوان يك رهجوي علم و تشنه كشف حقايق ، حداقل بر اين مسئله واقف شده ام كه هر انسان و از جمله هر دانشجوي وابسته به حركت ملي آذربايجان ، مي تواند در اين يا آن مسئله خاص دچار لغزش و خطا در تحليل شود كه البته اين مسئله امري طبيعي است. ما بمانند بچه اي هستيم كه براي ياد گرفتن راه رفتن احتياج به زمين خوردن هاي مكرر دارد. اما توصيه آقاي لساني برما اين است كه براي جلوگيري از زمين خوردن ، ازخير ياد گرفتن راه رفتن بگذريم!