رفتن به محتوای اصلی

در شرایطی که موج آزادیخواهی سواحل اعراب را از دریای مدیترانه تا دریای عمان و از خلیج فارس تا دریای سرخ درنوردیده است، و جوانان جملگی از جان گذشتند و در درون کشتی استبدادزده ملوان شدند تا آن را به ساحل آزادی برسانند. هیچ ناخدای خودگماشته ای از آنسوی ساحل عافیت برای آنها نسخه رهایی نپیچید. متاسفانه در مورد خیزش نسل جوان ایرانی که به جنبش سبز معروف است، اینگونه نشد.
خودسوزی يک ايرانی پناهجو در هلند در روز گذشته، اپوزيسيون ايران را نه تنها دوباره در اندوه و درد فرو برد بلکه دوباره اين سؤال را مطرح کرده است که چرا تلاشهای بيش از 30 سال اپوزيسيون به نتيجه نرسيده است. از مقصر دانستن دولت های غربی که هنوز ايرانيان را بطور اتوماتيک شامل استاتوس پناهندگی نميشناسند، يعنی امتيازی که افغانها بيش از 30 سال است از آن برخوردارند، تا مقصر ديدن خود که هنوز نتوانسته ايم اين حق کوچک را در غرب بدست آوريم. بعد هم سؤال اساسی تر اينکه بعد از 30 سال به چه دستاوردی رسيده ايم؟
عمار عبدالحمید، پژوهشگر مرکز مطالعاتی «بروکینگز» و فعال سوری در واشینگتن که در گفت‌وگو با رادیو فردا روند پیش‌روی ناآرامی‌ها در سوریه را تشریح می‌کند، می‌گوید شاید زمان آن فرا رسیده که برای احیای جنبش سبز، فعالان مدنی این جنبش خودجوش مردمی به طور مستقل دست به سازماندهی بزنند.
محل «اشرف» را باید خالی کرد و جان ساکنین زجرکشیده آنجا را نجات داد.
نجات جان افراد آنجا بدست «خودشان» و «سازمانشان» امکان پذیر است.
سازمانهای حقوق بشری جهانی و اپوزیسیون باید به سازمان این افراد فشار وارد کنند که جان اعضای خود را نجات دهد
صلح، امنیت، آرامش پایدار و روابطی بر اساس احترام متقابل، زمانی در منطقه حاکم خواهد شد که سکان سیاستگزاری در منطقه از دست حکومت های مرتجع دینی، قومی - نژادی خارج شده و قطب پشتیبانان آزادی،صلح، دمکراسی، دادگری و لائیسیته آینده کشورها را رقم زنند.
این کتاب ها یک زندگی تاریخی دارند که بیرون از اراده آورندگان آنها و بیرون از آموزه ها و احکام نخستین و آغازین آنهاست. این کتاب ها چه ما بخواهیم و چه نخواهیم سرنوشت بشریت را تغییر دادنده اند (مثبت یامنفی وارد آن نمی شوم) و این سرنوشت تغییر یافته دیگر از خود آن کتابها مستقل است و همه آنچه که ما آنرا میراث مدنیت بشری (فرهنگی فکری وذوقی و علمی یا فلسفی یا کلامی یا عرفانی ) می نامیم حتی اگر مستقیما متأثر از آنها نباشند ، ملهم از آن ها بوده اند و...
عفو بين الملل در ادامه بيانيه خود به تشريح روند بازداشت حشمت الله طبرزدی پرداخته و نوشته است: «حشمت الله طبرزدی ۵۳ ساله، رهبر جبهه دموکراتيک ايران، يکی از احزاب مخالف در ايران، در ششم دی ماه ۱۳۸۸ در خانه‌اش در تهران توسط چهار نفر که مدعی بودند از طرف دفتر دادستانی هستند، و با يک حکم نامعتبر بازداشت شد.»
در شعارهایی که ملتهای عرب میدهند، ضمن صحبت از آزادی، شعار رفتن دیکتاتور ‫بعنوان هدف اصلی، نقطه تمرکز همگانی است. ‫انها اشتباهات ایرانیان را نمیکنند. بهمین دلیل، در مدت سه ماه، دستاورده های فراوانی کسب کرده اند. شعار های سنجیده و ملموس، روشن و شدنی سر میدهند. در ضمن شعار مرگ بر این یا آن، بسیار کم دیده میشود. بعد از پیروزی انقلابهای مصر و تونس، هیچ کس را هم اعدام نکردند، در حالیکه اعدامها در ایران از زمان انقلاب تا کنون هنوز قطع نشده است.
من هم درست مثل شماکتابسوزان را کاری ناپسند و زشت می دانم. اما ستایش فرآن را به مثابه ی یکی از آثار برجسته ی تاریخ بشر که نقش دورانساز در فرهنگ بشری داشته از شما که به نظر من انسانی مبارز و منطقی و جهانوندهستید بعید میدانم. ما چه می دانیم شاید اگر قرآن و آموزه های ضد هنر و ضدعلم و ضد انسانیت آن نبود و بشر حول کانون دیگری تلاش برای پیشرفت را سامان میداد امروز جای دیگری ایستاده بود. آقای سحر گرامی شما از قرآن سوزی تنها بعلت قباحت کتابسوزی انتقاد نمی کنید.
از شگفتی های بسیار انقلابی که در تونس و مصر شروع شده است، یکی هم سرایت آن به کشورهایی ست که به لحاظ اقتصادی و سیاسی از وضع مانسته یی با دو دولت پیش گفته برخوردارند. لیبی، اردن، عربستان، بحرین، الجزایر، کویت و اینک سوریه و عراق از جمله دولت هایی هستند که علاوه بر سیطره ی فساد مالی و استبداد مطلق فردی و حزبی در حوزه های حاکمیت سیاسی، جامعه را به مرداب فقر و بی کاری نیز فرو برده اند.