رفتن به محتوای اصلی

نظریه انتقادی در كنار نقد فلسفه مدرن، با مطرح كردن عنصر یوتوپیایی (تفكر آرمانی و جامعه مطلوب) در اندیشه‌های خود قائل به سعادت، آزادی و رهایی بشر می‌شود زیرا این اندیشمندان با تاثیرپذیری از اندیشه‌های هگل و تكیه بر مفهوم عقل او كه رابطه مستقیمی با آزادی دارد درصدد ارائه الگویی برای دستیابی به آزادی و رهایی از قیدوبندهای موجود برآمدند. در نگاه اینان حاكمیت عقل‌ابزاری بر جامعه و نظام سرمایه‌داری سبب سركوب خواست‌های راستین انسانی می‌شود.
سی دو سال پیش جمهوری اسلامی با شعار برادری، برابری، حکومت عدل علی در ایران شکل گرفت. انتظار اولیه از نظام جدید، گردن نهادن به قوانینی بود که در ادعای او پادشاه مشروطه (محمدرضا شاه پهلوی) حاضر به گردن نهادن به آن نبود. اما روزهای نخستین انقلاب برخلاف انتظار فرهیختگانی که با ریزپا نهادن قوانین جزایی کشور مخالفت می کردند، آغاز شد...
از نظر تحلیلی لازم است که میان «پروژه ی اصلاح نظام» که از سوی اصلاح طلبان حکومتی در سال ۱۳۷۶ طرح گردید، و جنبش اجتماعی گسترده ای که در میان زنان، دانشجویان و جوانان ریشه دوانید، تفاوت قائل شد ...
پوپر برخلاف منتقدان گذشته، نه بر نقاط ضعف ‌اندیشه‌های این فلاسفه، بلكه به نقاط قوت آنها می‌تازد و در صورت نیاز منطق درونی آن فلسفه‌ها را به منظور ارائه نقاط قوت ترمیم و قابل دفاع می‌سازد و از تاكید بر نقاط ضعف پرهیز می‌كند.
تجدّد در جامعۀ اروپا پی آیند ظهور تدریجی اندیشۀ آزادی فردی و، در نتیجه، رشد بالندۀ عقل نقّاد بود و نیز همراه با صورت‌بندی جامعۀ مدنی. در ایران، امّا، داستان وارونه روی داد و جریان تجدد به وسیله قشر روشنفکری حمایت می‌شد که شامل دولتیان و نظامیانی بود که منافع خود را در منافع دولت می‌دیدند. حقوق فردی و روابط فرد و حکومت و عقل نقّاد اهمیت چندانی برای ایرانیان تجددگرا نداشت.
اکثر نظریه پردازهای تاریخ توافق دارند که غرب در دویست سال اخیر بر جهان مسلط بوده است لکن در مورد این پرسش که شرایط قبل از آن چگونه بوده است اتفاق نظر وجود ندارد. اکثر کسانی که در مورد پیشرفت غرب سخن می گویند شامل اقتصاد دانان، متخصصین علوم سیاسی، و تاریخدانان به حوادث و روند های اخیر می نگرند و به این پرسش توجهی نمی کنند که آیا تسلط غرب یک حادثه آنی بود یا زمینه های تاریخ در گذشته ها و حوادث دوران های قبل نیز وجود داشت؟
پس از جنگهای ایران و روس در دوران سلطنت فتحعلی شاه و شکست ایران و الحاق سراسر قفقاز به امپراتوری روسیه ، مردم داغستان به رهبری شیخ شامل ، علم طغیان برافراشتند و دهها سال با ارتش روسیه جنگیدند . قیام شیخ شامل بیشتر جنبه مذهبی داشت . اما بعد ، قیامهای مردم قفقاز رنگ سیاسی ـ مذهبی به خد گرفت . و از سوی دولت عثمانی و گروه « ترکان جوان » که بنیادگذار جنبش « پان تورکیسم » بودند ، حمایت و تقویت گردید . سال 1911 در باکو حزبی به نام « حزب اسلامی و دمکرات مساوات » تأسیس شد که...
مدرنیته را بسیار نقد کرده‌اند. در روزگار ما نقد مدرنیته به نوعی مد روشنفکرانه و اطوار نخبه‌نمایانه تبدیل شده است. از این‌روست که دست‌بردن به نگارش سطوری درباره نقد جهان نو، جسارت بسیار می‌طلبد چرا که فرو غلتیدن به مغاک هنجارگویی و هنجارنویسی آسان است و واگشایی افقی نو در اندیشه دشوار. مدرنیته، مانند هر چارچوب نظری دیگری، بر مبنای شالوده‌های نظری خاصی استوار است، که به‌عنوان پیش‌فرض‌هایی متافیزیکی، به ندرت مورد نقد واقع می‌شوند. :
جامعه ایرانی، به‌سبب دوگونه عامل- استثمار خشن درونی و استعمار خارجی، قرن‌ها اسیر استبداد یا بی‌عدالتی مبرم بوده است. ولی استبداد ایران امری ذاتی نبوده است و با نفی عامل‌های دوگانه از میانه برمی‌خیزد. نفی عامل اول بسته است به مبارزه با استثمار خشن درونی، و نفی عامل دوم بسته است به مبارزه با امپریالیسم بیرونی- و این دو گونه مبارزه دیری است كه در جامعه ما و به‌طور كلی، در جهان سوم آغاز شده است.
گوییا اینان اصلا به این مردم بدهکار نبوده، زندگی، مقام، منصب و اسودگیشان را وامدار این مردم نیستند، اینان فکر میکنند که مردم موظف بوده اند که شاه ایران را سرنگون و حکومت را بعنوان هدیه در اختیار این مفتخوران از خدا بی خبر گذارده تا با خیال راحت به لفت و لیس مشغول و در قبال اعمالشان به احدی هم پاسخگو نباشند!! اینان بسان گذشته اسیر در این توهمند که حکومت بر مردم ایران حق الهیشان بوده، از اسمان به زمین امده محق بر انجام هر اجحافی در حق ملت ایران بنام دین و مذهب میباشند...