رفتن به محتوای اصلی

در گذشته کشور ایران در منطقه دارای چنان قدرتی بود که کشورهای حوزۀ خلیج فارس بخود اجازه نمیدادند به سرزمین آن چشم طمع داشته باشند. پس از روی کار آمدن دولت نامشروع احمدی نژاد و با وجود اینکه این دولت، و به طوری کلی دستگاههای ریز و درشت رژیم، میلیاردها دلار سرمایه مملکت را به حلقوم سازمانهای افراطی اسلامی میریزند، مع الوصف نتوانسته اند حتی در میان این سازمانها هم دوست و پشتیبانی برای خود پیدا کنند.
مفهوم این سه پسوند ملّی‌، دموکراتیک‌ و سکولار، دارای بار ایدئولوژیکی و گرایش سیاسی برای یک دولت نیستند، بلکه این سه مفهوم نشانگر مردمی و عادلانه بودن این دولت موقت می‌‌باشند. نشانگر تعلق داشتن آن به همهٔ ایرانی‌ها بدون در نظر گرفتن تعلقات سیاسی، عقیدتی‌، مذهبی‌، جنسیتی، طبقاتی و قومی آنها. در واقعیت امر، دیگر به هیچ یک از این سه مفاهیم به دلیل گره خوردنشان با اعلامیه جهانی‌ حقوق بشر، نمی‌‌شود به طور جداگانه نگاه کرد، به یک کدام معتقد بود و به دیگری نبود.
در هیچ جا چیزی به نام نژاد وجود ندارد. همه انسانها از یک ریشه اند. و تمام تفاوتهای ظاهری نتیجه تأثیرات محیط جغرافیایی ست. چیزیکه «نژادگرایی سیاسی-فلسفی» را میافریند « ارتباط نابرابر» و «برتری طلبانهء» آدمها با یکدیگر و حاکمیتها با مردم، در عرصه های اجتماعی و فرهنگی و سیاسی و اقتصادی ست. این مسایل را میتوانید در دانشنامه ها هم دنبال کنید.
تغییر الگوی خانواده سنتی یا به عبارتی مردسالار، آن چیزی است که جامعه‌شناسان معتقد به جاری بودن آن در ایران هستند. با وجود برخی مخالفت‌ها با این نظریه، آمار و ارقام این موضوع را قابل تامل می‌کنند. بالارفتن آمار طلاق، افزایش تقاضای طلاق از سوی زنان، بالا رفتن تعداد طلاق‌های توافقی و بسیاری آمار دیگر تایید کننده این مسئله هستند. علی طایفی جامعه‌شناس مقیم سوئد پا را از تغییر ساختار فراتر گذاشته و معتقد به فروپاشی آن چیزی است که تاکنون به عنوان خانواده مقدس شناخته شده بود.
انسان همۀ قوانین طبیعت را به بازی گرفته‌است. بی‌این که خود بتواند قانون نوینی را بر طبیعت حاکم کند و یا بتواند از چارچوب قانونمندی‌های طبیعت به در آید: به قول شاملوی خودمان زندانی ستمگریست که به آوای زنجیرش خو نمی‌کند.
متاسفانه اینک سالهاست که اندیشه ترور انتحاری در میان نیروهای القاعده و دیگر سازمان های بنیاد گرای اسلامی متداول شده است. نیروهای از جان گذشته رژیم اسلامی در زمینه بمب گذاری های انتحاری به سرمشق بسیا ر خطرناکی تبدیل گردیدند که اینک سالهاست اغلب جریانات تروریستی از آن استقبال نموده و آنرا بکار می گیرند تا به اهداف خویش دست یابند! اما اینک اندیشه ضد انسانی ترور انتحاری که از حکومت اسلامی برخاسته است مانند عقرب« کژدم » دامان رژیم اسلامی ایران را نیزفرا گرفته است و...
کتاب الکترونیکی جدید من به نام « آفوریسمهای درباره‌ی یک زایش» منتشر شد. متن ذیل پیش‌گفتار این کتاب جدید همراه با لینک کتاب در پایان مقاله است که برای علاقه‌مندان اینجا منتشر می‌شود.
مقامات رژیم اسلامی با پادگانی کردن کل استان، با دستگیری های گسترده، با اعدام های جنون آمیز در زندان های استان، با به سکوت وادار کردن وبلاگ نویسان بلوچ، و با تهمت و افتر به روحانیون اهل سنت و دستگیری اطرافیان امام جمعه اهل سنت زاهدان، تصور می کردند که امنیت مطلوب و سکوت گورستانی را در استان حاکم کرده اند
اولین گفتمان سیاسی آزاد 9 سازمان سیاسی بر محور حقوق بشر بعنوان راهکار استراتژیک محوری همکاریها را باید نه فال نیک گرفت. اگر با دیدی فراختر به این مساله نگاه کنیم، شاید بشود گفت که این کار مشترک باید سالها پیش آغاز میگردید. حیاتی بودن استمرار این کارکرد مشترک در مسیر همکاریهای عملی در دفاع از آزادیهای فردی و اجتماعی و رفع هر گونه تبعیض از یک طرف و بالاخره کارکرد مشترک در راستای دست یابی به برنامه و یا منشور مشترک تحول سیاسی بر کسی پوشیده نیست.
از دیدگاه تحلیل‌گرانی مانند مجید محمدی نقش و نفوذ وحید حقانی در بیت آیت‌الله خامنه‌ای در دوره‌ای بیشتر به چشم می‌آید که منتقدان نظام جمهوری اسلامی از آن به دوران اوج‌گیری قدرت نظامیان و سپاهیان یاد می‌کنند: «پس از بروز جنبش سبز و به طور خاص قدرت گرفتن نظامیان، گرایش (حاکمیت) از نظر استراتزی کنترل بیشتر به این سمت تمایل پیدا کرده که برای سرکوب جنبش های خیابانی نظامیان نقش بیشتری پیدا کنند و به همین دلیل است که نقش آقای وحید در این دوره پررنگ‌تر است.