رفتن به محتوای اصلی

فرهنگی را که آقای دکتر نوری علا از آن به نیکی یاد کرده است، فرهنگی هست که بعد از هجوم اعراب و مهاجرت ویرانگر تُرک تباران به ایران بر اساس دین اسلام آمیخته به فرهنگ عربی و تُرکی بوجود آمده است که با جهان بینی و فرهنگِ واقعیِ ایرانیان سر سازگاری ندارد، حاصل این فرهنگ تربیّتِ فرزندانی مانند دکتر شریعتی، عبدالکریم سروش، ابراهیم یزدی ها، بنی صدرها، ولایتی ها، و ساختن حوزه های علمیّه اصفهان، تهران، قم، مشهد و غیره بوده است. چنین فرهنگی ایرانی نبوده و نیست.
انچه مسلم است تشکیل دولت مستقل کوردستان که رویای واقعی مردم این خطه است، نمیتواند در کوتاه مدت باشد، بلکه دارای روندی است که منوط به تغییراتی در خاورمیانه و حمایت جامعه جهانی است، اما ان روز دور نیست، چرا که حق تعیین سرنوشت خواست اساسی مردم هر اقلیم و از حقوق مسلم مندرج در منشور جهانی حقوق بشر است، منشوری که جهان ازاد و دمکراتیک ان را مایه افتخار بشریت و حقوق هر انسانی میداند.
در نتيجه اختلاف بين اصول گرايان و اصلاح طلبان برای خود آنها بسيار آشنا ست و موضوعی اتفاقی نيست که به يک باره در يک انتخابات پرسش برانگيز در سال 1388 مطرح شده باشد. اما مطمئناً اين اختلاف اکنون برای هر دو طرف مسأله مرگ و زندگی برای _اسلام_ تلقی می شود و به همين علت نيز از هردو سو بسيار جدی به اين امر نگريسته می شود و برای هر دو آنها مهم است که طرفدارانشان بدانند که چرا اين موضوع برای رهبران اين دو جريان به اين اندازه حياتی است.
من شخصا نظرم بر اینست که اگر بتوان واقعیت فدرالیسم را با شعار فدرالیسم از یک دیگر جدا کرد و برای پروژه فدرالیسم کار اساسی و منطقی و همه جانبه انجام داد و مشخص نمود که طبیعت فدرالیسم برابری و آزادی را بدنبال خواهد داشت، نه تنها به تجزیه نخواهد انجامید که تضمین بسیار استواری برای آینده ایران خواهد بود.
آيا آزادی‌خواهی، مبارزه با خشونت و سرکوب و سانسور و تبعيض يعنی فتنه‌گر؟ چه کسی به شما گفته است که ما راه حل آزادی ايران را در انقلابی کلاسيک می‌بينيم که گمان می‌کنيد تنها بايد با خون و قيام به خواست‌هايمان برسيم؟ چرا با ادبيات جمهوری اسلامی و رهبران آن با ما سخن می‌گوييد و ما را فتنه‌گر می‌ناميد؟ ما چه زمانی صحبت از قيام مسلحانه کرده‌ايم؟ مگر همين اتفاقات سال پيش در ايران به شما نشان نداد که نسل ما خواهان آزادی و برابری و عدالت و امنيت و حقوق مدنی و شهروندی خويش است اما بدون خشونت
اما بمب خبري آزادي ناگهاني(!) سكينه آشتياني و سجاد و وكيل شان، توانست براي يكي دو روز يك چيزهايي را از دايره توجه مردم دور كند. مثلا مسئله ملي سمّي بودن هواي تهران و كشته شدن چند هزار نفري كه آمارش سهوا از سوي يك مقام وزارت بهداشت فاش شد، چيزي بود كه زير سايه خبر آزادي سكينه از يادها رفت. آلودگي بنزين توليد داخل زير سايه خبرهاي حاشيه اي گم شد. اين خبرهاي حاشيه اي همچنين ما را از فاجعه آتش سوزي گسترده جنگلهاي گلستان غافل كرد تا ندانيم دولت «توانمند!»در اطفاي حريق عملا شكست خورده و قادر به مهار آت
همراه فایل صوتی-جمهوری اسلامی با سوء استفاده از یک متهم، رفتار غیر انسانی اعمال کرده است و با نشان دادن تصاویر این زن در تلویزیون، صحنه ای را که واقعیت ندارد را بازسازی نمایند. این وکیل دادگستری در عین حال بیان می دارد با توجه به اینکه این پرونده مختومه اعلام شده است، از نظر قضائی، قانون این حق را نمی دهد که چنین برنامه هائی آنهم در حضور دوربین های رسانه ها ساخته شود.
كابوس اين اتفاق هولناك، كافي است حتي يك ثانيه را هم براي مبارزه با اين حكومت بي مسئوليت، بي تعهد و نالايق از دست ندهيم. زيرا اگر مردم از آلودگي هواي امروز تهران به خاطر بنزين توليد داخل نميرند و سرطان و ذات الريه نگيرند، ترديد نكنيد اين دولت «توانمند» در برنامه هسته اي خود، افتضاحي بدتر و فجيع تر از حادثه نيروگاه اتمي چرنوبيل به بار خواهد آورد. متأسفانه آلودگي شديد و وجود گازهاي سمي در هواي تهران، ناشي از اين بنزين هاي داخلي فقط يك «نشانه» است! نشانه ناخجسته و تلخي از روزهاي بسيار فاجعه بار و سي
هیئت‌های مذهبی در برابر مساجد از مشروعیت دینی چندانی برخوردار نبوده و نیستند اما با توجه به نیاز حکومت به برخی از این هیئت‌ها و سردستگان آنها در تهییج عناصر شبه نظامی و سرکوب خیابانی مخالفان، اعضای این هیئت‌ها از قدرت لازم برای ایستادگی در برابر مقامات مسئول اداره‌ مساجد برخوردار شده‌اند. سخن اصلی کسانی مثل منصور ارضی در برابر مخالفانِ برخی اقدامات این هیئت‌ها آن است که «این هیئتی‌ها بودند که در مقابل فتنه گران ایستادند و آنها را در هم کوبیدند.»