رفتن به محتوای اصلی

يکی از مباحثی که اين روزها يک بار ديگر ما با آن روبه‌رو هستيم اين ادعا است که اساسأ حرکت مردم ايران بعد از تقلب انتخاباتی، جنبش اجتماعی نه تنها نبوده بلکه به ادعای آقای اکبر گنجی اعتراض سياسی هم نبوده و تنها حرکتی ناشی از تبعيض اجتماعی بوده است. سخن اول و آخر من در اين مقاله اين است که حرکت مردم ايران کاملأ يک جنبش اجتماعی بوده است. متأسفانه دوستانی که در باب جنبشی نبودن حرکت مردم ايران پس از انتخابات مطالبی را تقرير کردند به کلی...
هفته گذشته، شکستهای پی در پی جمهوری اسلامی در عرصه بین المللی از دید ایرانیان پنهان نماند. رأی نیاوردن نماینده دولت احمدی نژاد در کمیسیون زنان سازمان ملل، عدم شرکت سازمان فرهنگی یونسکو در کنگره فلسفه در ایران و واگذاری پرونده ارسال مهمات جنگی ایران از طریق نیجریه به حماس، به شورای امنیت سازمان ملل متحد از جمله مواردی بودند که سیاست خارجی ایران را مجددا به زیر سئوال کشیده و واقعیت انزوای روز افزون جمهوری اسلامی در عرصه بین المللی را دوباره مطرح ساختند.
بیا من و تو این آشتی را دوباره به کینه مبدل نکنیم و آن میراث شوم را به دست فرزندانمان نسپاریم و آرزوی آبادانی و آزادی کشور را دوباره به یک قرن تأخیر نیندازیم... نگرانم از اینکه گروهی این روزها به بهانه نسلی که در گذشته در راه مبارزات خود کشته شدند پرچم حق خواهی علم میکنند و در این راه من و تو و دو نسل دیگر را هم به کشتن میدهند تا به آنچه برایشان یک رویاست معجزه وار برسند و یک شبه ره صدساله را طی کنند...حال آنکه اگر حقی هست با پایمال کردن حق دیگری و با قربانی کردن نسل جدیدی ، احقاق نمی شود
این شرایط دقیقا با وضیعتی که حکومت دکتر نحیب الله و تقاضای او برای تشکیل دولت آشتی ملی _ شباهت های زیادی دارد . در آن دوران دکتر نجیب برای حسن نیت پست وزارت دفاع افغانستان را به مدت سه ماه برای احمد شاه مسعود خالی نگهداشت اما سیاست « دولت آشتی ملی » نجیب با خروج نیروهای شوروی شکست خورد و 14 سال پیش طالبان پس از شکست مجاهدین ، دکتر نجیب را در حالی که در دفتر سازمان ملل محبوس بود ، بشکل بی رحمانه او و بردارش را دار زدند ...آیا تاریخ تکرار می شود و طالبان پس از خروج ناتو از افغانستان مجددا سلطه خود را بر سراسر افغانستان بر قرار خواهد کرد و نقش روسیه و ایران در این ماجرا چیست؟ پرسش هایی که در چند ماه آتی روشن خواهد شد.

دیروز مقاله مصاحبه جناب وهاب انصاری را در مصاحبه با ایران گلوبال میخواندم. دو سه نقطه نظر مرا به خود جلب نمود و بهانه ای بدست من داد تا به چندین مساله بصورت عمومی بپردازم. هدف من نقد نوشته های ایشان نیست، بلکه به بهانه پرداختن به بعضی از مسائلی که ایشان طرح کرده اند، خوستم نظرات خود را در مورد یکسری مسائل عمومی طرح کرده باشم. ایشان به درستی روی تنوع و تکثر نیروهای سیاسی دموکراتیک حاضر در این مرحله گذر اشاره کرده و مطرح میکنند که...
کافکا ما را به جهانی مملو از فریب می­برد که شیاطین در آنجا به حکمرانی مشغولند. شیاطینی که در تجربۀ زندگی خود نیز با آن­ها آشنا هستیم. به همین خاطر است که در قصه­های کافکا مرز خیلی مشخصی میان جهان خارج و تجربۀ درونی فرد وجود ندارد. در جهان کافکا فرد همان­قدر که باید در معرض ترسی ناشناخته قرار بگیرد، با خشونتی مبهم و پوچ نیز روبرو می­شود. به عبارت دیگر، زندگی فرد در گروی قدرت قرار دارد. این قدرت از دایرۀ بستۀ خانواده به کل جامعه گسترش می­یابد.
پس از مسدود سازی ایران گلوبال و فرهنگ گفتگو در «بالاترین »، مجبور شدم که از طریق وبلاگ شخصی ام برخی نوشته ها ی و مصاحبه هایم را از طریق وبلاگم در بالاترین لینک بدهم .امروز وقتی وبلاگم را کلیک کردم با این جمله :«این وبلاگ به دستور کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه مسدود شده است» مواجه شدم و پس از اینکه خشمم فروخفت به این نتیجه رسیدم که قعطا پشت این مسدود سازی ها ؛ ارتش سایبری سپاه پاسداران قرار دارد.
مدتی است که مخالفت با حکم سنگسارسکینه محمدی ومقابله با آن تبدیل به یک کارزارجهانی شده است که پیش ازآن کم سابقه بوده است وبیادماندنی ودرس گرفتنی. دامنه چنین مخالفتی چنان گسترش یافته وهمه گیرشده که حتی مقامات مهمی چون رئیس جمهورآمریکاوصدراعظم آلمان ووزیرامورخارجه فرانسه نیز به ابرازمخالفت علنی با آن پرداخته وخواهان لغوآن شده اند.
محمد مصطفايی وکیل سکینه محمدی در نامه‌ای خطاب به آیت‌الله علی خامنه‌ای از وی خواست بیش از این به نام اسلام جنایت نکند.
افشای سیاست های جنگ طلبانه ولایت فقیه در ایران و منطقه را باید کاملا جدی گرفت!قدم هائی که حکومت اسلامی برای توسعه قلمرو سیاسی و ایدولوژیک خود در سالهای اخیر برداشته است،کم کم از حالت عادی و قابل تحمل گذشته است ! سیاست های آشکار و پنهان دستیابی به سلاح اتمی توسط رهبران امام زمانی جمهوری اسلامی هرگز نمی تواند توسعه طلبی های در ظاهر کم اهمیت تر آنها را پوشش دهد.حکومت اسلامی سالهاست که از یک خطر داخلی وملی برای مردم ایران به یک نیروی تحریک کنند منطقه ای و جهانی تبدیل شده است.