ایران یکی از شدیدترین سیستم های سانسور اینترنت را دارد. اما مرکز پژوهشهای سانسور اینترنت که دفتر آن در سانفرانسیسکو است میگوید که به تازگی دولت آمریکا صدور نرمافزارهای فیلترشکن به ایران را تصویب کرده که هدف آن کمک به مبارزه با سانسور شبکه اینترنت در آن کشور است. آستین هیپ مدیر ۲۶ ساله مرکز پژوهشهای سانسور اینترنت در مصاحبهای با رادیو اروپای آزاد/ رادیو آزادی میگوید که این مؤسسه از ۱۹ ماه مارس و همزمان با صدور جواز برای صادرات این محصولات، توزیع این نرمافزارها در میان ایرانیان را...
عزیزان! ملتی دارد تقلا میکند برای رها شدن از کابوس. بر بار کابوس نیفزائیم که البته نخواهیم افزود. گاه باید راهیان به هم یادآوری کنند چرا در راهند. سخن مرا هم در همین حد ببینید. همهتان برقرار و شاد و سرفراز باشید.
کیومرث نویدی: درگذشت مترجم و محقق برحسته شجاعالدین شفا را باید به همهی اهل فرهنگ ایران تسلیت گفت. گو بسیاری از باورهای من و او ناسازگار بودهباشند. یادش گرامی باد.
تأسیس دولت قانونی در ایران همزمان با دو پدیده سیاسی دیگر همراه شد، یکی افول قدرتهای ایلی و منطقهای و دیگری برآمدن استبداد رضاشاه بر ویرانههای مشروطیت. همزمانی این دو پدیده از جمله باعث شده که هر بار مسئله بازسازی و نوسازی دولت قانونی در چشمانداز سیاسی کشور قرار میگیرد، نیروهای سیاسی دموکرات به درستی بر لزوم تمرکززدایی به عنوان یکی از الزامات دموکراتیک بودن این بازسازی تأکید کنند. یکی از راههایی که برای این تمرکززدایی پیشنهاد میشود راه حل فدرال است.
اخیراً یكی از خدمتگزاران جمهوری اسلامی (به نام احمد بنی جمالی) محض حمله به مصدق كتابی (به نام «آشوب») چاپ كرده و مدعی شده كه «زندگینامهٌ روانشناسانهٌ» وی را نگاشته. بر تازه ایست كه از باغ جمهوری اسلامی رسیده. یكی از دوستان خواستار نظر من در بارهٌ این كتاب شد. برای اینكه مطلبم سراسر به تحلیل حرفهای نامعقول افراد نادرست اختصاص نیابد اول چند كلمه ای راجع به زندگینامه نویسی میگویم بعد میروم سر رطب و یابسی كه این شخص به هم بافته تا آخر برسم به نكتهٌ اصلی كه انتشار این كتاب در جمهوری اسلامی...
دوستان ودشمنان جمهوری اسلامی: با اتکاء برنیروی سرکوب واهرم پخش یارانه های نقدی(به مثابه رشوه ای درمیان بخشی ازجمعیت)برآن است که می تواند مردم را فریب داده و بحران را کنترل کنداما سایرعناصرمتعلق به باندهای حاکمیت هم چون توکلی نگران شورش مردم هستند وبه عنوان مثال، شورش اخیرقرقیزستان را نشانه ای ازموجه بودن نگرانی های خود عنوان می کنند.رفسنجانی که خود ازدیربازمعمارتعدیل ساختاری بشمارمیرفته است با حمایت ازآزادسازی قیمتها،موفقیت درآن را مشروط به ایجاد وفاق واتحاد درصفوف حاکمیت ومیان باندها می داند.
ما آگاهیم، زنده ایم، نفس می کشیم، فکر می کنیم و به تلاشمان برای آزادی و برابری ادامه می دهیم. نمی خواهیم عید قربان برایمان بگیرند و تکه هایی از گوشت تن آزده مان را در کوچه های تبعید میان دلسوخته گان و رانده شدگان از میهن تقسیم کنند. می توانیم پاره های تن مان را جمع و جور کنیم و با آب دهان هم که شده به هم بچسبانیم، سر پا بایستیم و مثل گذشته...
بنظر من جنبش سبز که يکسال پيش در ايران برخاست پاراديم جديدی در تحولات اجتماعی را نه تنها در داخل ايران بلکه فراسوی ايران، آغاز کرده است. منظورم از پاراديم را نيز در جای ديگری توضيح داده ام. اما پيش از آنکه به تشريح بحثم درباره جنبش سبز بپردازم، اشاره ای ميکنم به پاراديم های جنبش های اجتماعی در گذشته تا منظورم در اين مورد روشنتر شود.
دریک نگاه کلی بحران کنونی درسه عرصه تنگاتنک وبهم مرتبط ،پیش برده میشود. نخست، شکاف وتضاد عظیم اکثریت بسیاربزرگی ازمردم با حاکمیت.دوم، تنش روبه تشدید نظام جمهوری اسلامی با قدرتهای بزرگ وبا جامعه بین المللی. وبالأخره سوم، شکاف ها و تضادهای درونی حاکمیت. ازسوی دیگرمنشأ قدرت واقعی وپایدار حاکمیت تابعی است ازسطح حمایت مردم،حمایت های بین المللی و انسجام جناح ها وجریانهای تشکیل دهنده طبقه سیاسی حاکم. به اندازه ای که سه مؤلفه فوق درهمسازی یا درناهمسازی باشند میزان اقتدار واقعی نظام...
به نظر می آید رویکرد تقابلی حاکم در حوزه سیاست خارجی، نم نمک کشور را به سمت یک رویاروئی حقیقی سوق می دهد. نشانه ها بسیار است. دیگر نمی توان احتمالات خطیری که این روزها در محافل مختلف ثقل مباحثات و نگرانی هاست را صرفا در پوسته ای از محادسات و پیش بینی های تکراری این چند ساله تعریف کرد. پوشیده نیست اندک تمایلی از سوی غرب برای انتخاب گزینه رویاروئی نظامی با تلاش های مخاطره آمیز هسته ای جمهوری اسلامی وجود ندارد و همین عدم تمایل، که ریشه در درک پیامدهای مخاطره آمیز چنین درگیری برای صلح و ثبات و...