رفتن به محتوای اصلی

تاریخ جلوه گری می کند و تکرار می شود، با افزایش درآمد های نفتی، بر سر تقسیم باآورده ثروت درگیری آغاز شده است، برخی با انباشت چند ساله به خارج می گریزند و با زدوبند های مغشوش و مبهم در تلاش نجات خود و سرمایه خویش اند، برخی دیگر در درون زبان به انتقاد گشوده اند تا در آینده از خشم مردم به جان آمده در امان باشند، ولی آنچه بیشتر از همه جلب توجه می کند، شکاف در حاکمیت و گسترش آن در بدنه نظام بویژه دربین نیرو های مسلح وروحانیت ممتاز است که در پی انقلاب همه نهاد های قدرت را بدست گرفته اند
درست پس از درج خبر مربوط به افزایش خودسوزی زنان کرد عراقی ، به همان شیوه ی رایج در ادبیات سیاسی سنتی ایران گوئی که "مغزکُل و اراده" ای تصمیم می گیرد که زهر چشمی از شخص "خاطی" که بدون اجازه سران عشایر به حریم "اقوام" وارد شده است بگیرد و در اینجا شخص خاطی اینجانب هستم که جرأت کرده وخبری را بدون اینکه از فیلتر"رهبران اقوام" بگذرد در برخی از سایت های ایرانی درج نمایم .
_ امروز با تعجب شاهدیم که بخشی از تحلیل گران سرنگون طلب افراطی و سطلنت طلب؛ اشکارا در همین ایران گلوبال خواهان حمایت از دولت احمدی نژاد شده اند و مواضع بسیار تندی علیه امریکا و اسرائیل اتخاذ کرده اند چرا که ایران در خظر تجزیه و از هم پاشیدگی قرار گرفته است
البته بایستی در نظر گرفت که صادق صبا بین لندن و تهران در رفت و امد است و زیدی ابادی هم ساکن ایران و هر دو از طریق تحلیل شان" نان" می خورند
بسیاری معتقدند ًعباس پالیزدار ً از حامیان رئیس جمهور و شخص ًرهبر ً است که بنا دارند پس از سه دهه از حاکمیت ظالمانه رژیم اسلامی بر ملت ایران، آن ًعدالت گستری ً اسلامی را که خمینی در 30 سال پیش به مردم وعده داده بود در کشور بر پا کنند. ًعباس پالیزدار ً در وب سایت خصوصی خود تأکید میکند که : ً او در هماهنگی با بازرس ویژه ریاست جمهوری که ریاست آن بعهده ًداوود احمدی نژاد ً برادر رئیس جمهور است اقدام به این کار کرده است ً. اما از سویی ًمسعود زریبافان ً مسئول ًستاد آبادگران ً در انتخابات شوراهای دوم...
امروز ۲۶ خرداد ۱۳۸۷، ۵۹-امين روز اعتصاب غذای تو ارژنگ داودی عزيز و ۵۶-امين روز اعتصاب غذای تو مصطفی علوی گرامی و هجدهمين روز اعتصاب غذای من است.
من اعتصاب غذایم را اين بار با ديگران آغاز کردم. با خواستی که هرچند بی ارتباط با خواست های شما نيست، ولی شايد در نگاه اوليه پيوند تنگاتنگ آن به نظر نيايد.
اعتصاب غذای گسترده ای که در اعتراض به قرارداد دوجانبه ای که قرار است ميان مقامات چک و ايالات متحدۀ آمريکا در چهارچوب طرح سپر دفاع ضد موشکی موسوم به «جنگ ستارگان» امضاء شود، صورت گرفته است
به هر روی بنده دیگر به هیچ گونه باور به پروژه ی سرنگونی ندارم، گفتمان سرنگونی گفتمانی غیر سیاسی ست. هم در دوران پیش اینگونه بود و هم امروز چنین است. ما باید برگردیم به بنیادی ترین سویه از مفهوم سیاست، یعنی مَجد، و یا به گفته ی آلمانی ها Macht.
به دیگر سخن، اهل سرنگونی، یا همان جنبش لوس ها در ایران نوین، که دولت را در این کشور از روز نخست اش به کیسه ی بوکس خود پیکرانده اند، در نهاد کاری به دولت ندارند.
متاسفانه تحلیل آقای علي افشاري یک نقصان عمده دارد و آن فراموشی! ایشان در اشاره به نقطه شروع موج جدید نافرمانی مدنی در دانشگاههای کشور، از دانشگاه سهند تبریز است که با نشان دادن الگوی جدیدی در نافرمانی مدنی و تحصن و اعتصاب غذا و پایداری در برابر فشارها جهت عقب نشاندن مسئولان دولتی، قوت قلب و الگویی برای حرکتهای بعدی مثل تحصن دانشگاه تربیت معلم شدند. آیا واقعا آقای افشاری این را نمی دانست یا چه دلیلی دارد که حداقل در یک پارگراف اشاره ای هم به دانشگاه سهند به عنوان آغازگر این موج جدید نکرده اند؟!
_ موضوع اصلی که دمکراسی باشد در این سایت لوث شده است و محلی شده است این سایت برای محافلی مشخص که بطور سیستماتیک بحث های بی پایه و اساس و مفاهیم جعلی و من درآوردی را وارد فضا میکنند. عملا ایرانگلوبال شده است یکی از پایه های اصلی تجزیه طلبی، ..... در هیچ رسانه ی مشابه دیگر این چنین به تمدن ایرانی تاخته نشده است. در هیچ کجا این میزان انرژی صرف تعیین تخم و نژاد مردم نشده است و اینچنین به نفرت قومی دامن زده نشده است....
از تمامی کسانیکه قبول کنند که احترام به دیگری لازم است تا احترام طرف مقابل وجود داشته باشد،
از تمامی کسانیکه بتوانند بپذیرند که احترام به تمامی عقاید متفاوت لازم است،
از تمامی کسانیکه قبول کنند که همه می توانند اشتباه کنند و درعالم سیاست معصومیت معنی ندارد،
از تمامی کسانیکه قبول کنند که این حق برای همه وجود دارد که در آینده ای نه چندان دور و پس از جمهوری اسلامی ، تمامی عقاید بمانند تمامی جوامع آزاد، جایگاه خود را داشته و تشخیص خوب و بد آن بعهده مردم باشد
. در این مورد البته باید توضیح دهید که منظور از دمکراسی چیست. اگر منظور دمکراسی لیبرال باشد، واضح است که تمدن صنعتی بر این دمکراسی که عمر اش به شصت هفتاد سال بیشتر نمی رسد، به فاصله ی چندین سده مقدم است و این هسته ی احتمالی فرضیه شما را از پیش متلاشی میکند. تمدن صنعتی سده هاست که تشکیل شده است. ولی اگر منظور دمکراسی نسبی ست، که این نیز در آتن بوده است و دو و نیم هزاره ای بر تمدن صنعتی متقدم است و ربطی به این موضوع ندارد. به عبارت دیگر، ارتباطی منطقی میان دمکراسی و تمدن صنعتی نیست.