رفتن به محتوای اصلی

بسياري از روشنفکران هم، پس از حدود پنجاه سال مبارزه‌ي ناموفق با رژيم ، به اين باور رسيده بودند که "پيروزي تنها از درون مسجد مي‌گذرد". از اين‌رو، بر آن بودند تا از "شور مذهبي، براي پيشبرد مقاصد سياسي" بهره ببرند. يعني، شبيه آن چه که در انقلاب مشروطيت رخ داد، در روز 22 بهمن، فرماندهان ارتش جلسه‌اي تشکيل دادند که فردوست هم (با آن که سِمَت فرماندهي نداشت) در آن حضور يافت. "همه‌ي آنان ـ از سرسختان و وفاداران تا خود باختگان و خيانت‌کاران ـ نامه‌اي را به اين مضمون امضاء کردند که...
آقاي همايون، اگر عملکرد "چپ" ـ در تاريخ معاصر ايران ـ را با زباني گزنده نقد مي‌کند ، بي هيچ ملاحظه‌اي، "راست" را هم از انتقاد همه سويه بي نصيب نمي‌گذارد. اگر برنقش "چپ" ـ در کند کردن آهنگ رشد پروسه‌ي تجدد در ايران ـ انگشت مي‌گذارد، از نقش "راست" هم ـ در تعطيل مهمترين عنصر پروژه تجدد ـ غافل نيست. از ديگر ويژگي‌هاي آثار قلمي آقاي همايون، استمرار نقد کارنامه رژيم پهلوي، از اولين روزهاي جا به جايي قدرت در ايران است.
در کشوری که همجنسگرایان را میکشند و همجنسگرایی در بین اکثریت مردم، نوعی جرم، انحراف اخلاقی و یا در "بهترین" حالت یک نوع بیماری روانی به شمار می آید، شاید موضوع بحث این نوشتار خیلی زودرس و یا حتی مسخره به نظر آید.
"لزبینهای سیاسی" لزبین به شمار نمی آیند، چون آنها کشش جنسی به همجنسان خود ندارند و تنها بخاطر گرایشات سیاسی خود لزبین شده اند. لزبینهای سیاسی فمینیستهای رادیکالی هستند که فکر میکنند رابطه جنسی زنان با مردان پایه های مردسالاری و فشار بر زنان را تحکیم میکند و...
_ هر فرد و سازمان صرف نظر از سياسي يا غير سياسي بايد در اين حمايت عمومي حركت كند . هر ايراني و غير ايراني طرفدار آزادي بايد حركت كند . هر فستيوال ، كنسرت ، شو ، كنفرانس ، حركت مثبتي براي اين كارزار است
_فراموش نکرده‌ايم که بن لادن درست در آستانة برگزاری انتخابات رياست جمهوری گذشته آمريکا طی بيانيه‌ای مردم آن کشور را تهديد به حملاتی جديد کرد. همين بيانيه کافی بود تا سياست‌های جنگ طلبانه بوش وجمهوری خواهان در افغانستان و عراق در نظر جامعة آمريکا موجه جلوه کرده و بوش برای...
باری انسان ناتوان از دیدن تاریخ و ساختار خویش، ناتوان از دیدن تراژدی خویش، محکوم به تکرار تراژدی است و محکوم بدان است که دقیقا در خدمت آن سنتی باشد که در خیال با او می جنگد. اینگونه نیز آرش قهرمان بایستی با دیدن تراژدی خویش در آینه درد و زجر خانم نوبری و در آیینه تواب که قهرمانی دیگر بوده است، با دیدن آیینه خویش حتی در چشمان و عمل شکنجه گر که قهرمان آرمانی دیگر است، و با دیدن ساختار مشترک خیر/شری، ظالم/مظلومی، به راز تراژیک خویش و ترس درونیش از فردیت پی ببرد و به تکرار تاریخ و تکرار تراژدی...
در کُل ساختار جمهوری اسلامی از: پراگماتیسم، رفرمیست، و اصلاح طلب آن، از قانون اساسی، دستگاه ولایت فقیه، و تا کوچکترین شورای اسلامی محل و روستای آن، کُنزرواتیو بر اساس ارزشهای دین اسلام 1400 سال پیش هست
اصولأ عمده کردن دین اسلام با فرهنگ عربی آن، همچنین برجسته کردن دعوای بین شیعه و سنّی در سرزمین ایران و در سیاست خارجی آن، سیاستی هدفمند هست که به سرزمین ایران ربطی ندارد که تا کنون ضربات سنگینی بر منافع ملّی و فرهنگ ایرانی وارد کرده و خواهد کرد،
جمهوری اسلامی باید به نقض شدید حقوق بشر درهمهء گوشه وکنار جامعه ایران خاتمه دهد وبرای تک تک انسانها احترام انسانی قائل شود. جمهوری اسلامی حق ندارد حتی یک لحظه احمد باطبی و همهء زندانیان سیاسی که جرمی جز حق خواهی و آزادی و سخن گفتن وکمک به همنوع نداشته اند یک لحظه در زندانها یش نگه دارد. جمهوری اسلامی باید احمد باطبی وهمهء زندانیان سیاسی را آزادکند
با نگاه امروزی به دگردیسی انقلاب 57 در ایران بخوبی قابل مشاهده است که این تغییر و تحول نوعی "کودتا" برای جایگزینی حاکمیّت سیاسی روحانیّت کنزرواتیو در ایران بوده است که با همکاری بلوک غرب و گروه و دستگاه آقای خمینی، در خارج از ایران از جنوب عراق و خاور میانه تا اروپا و آمریکا، بجای بکار گیری توپ و تانک و مسلسل یک ارتش منظم، ابزار کارسازتری بنام : "دین و مذهب" مورد استفاده قرار گرفته است. بدون همکاری و موافقت بلوک غرب وقوع چنین تحولی در ایران امکان پذیر نبوده است.
با فاصله گرفتن سیاسی پرزیدنت کارتر با شاه ایران، و ایجاد جوّی که اپوزیسیون ایرانی میتوانست ارتباط و یار گیری کند و قدرت خود را به نمایش بگذارد، در یک راستا و کانال در جهت مخالف شاه و دولت قرار گرفتند و با شعارهای ضد حکومتی و ضد آمریکایی به مؤسسات آمریکا در تهران حمله میکردند، که این خود زنگ خطری برای دولتِ ایران و آمریکا بود. اقشار اپوزیسیون ایران که تا آنزمان پراکنده بود، در جستجوی خطِ محوري سیاسي مشترک و یافتن رهبری بود
رهایی از این دام و چارهء برون رفتِ کشور از بن بستِ سیاسي آبستن حوادثِ ناگوار کنونی، بر کناری سیستم مطلق گرای دینی ولایت فقیه، با آلترناتیوی از وحدتِ ملّي همهء ایرانیان و هدایتِ جامعه بر مبنای منافع واقعی ملّی و نیازهای امروز ملّت ایران با در نظر گرفتن شرایط و ضوایط مکانیزم جهان امروز، بر اساس فلسفهء سیاسی لیبرالیسم که بر پایه های هومانیستم، راسیونالیسم، ایندیویدوآلیسم استوار هست و طبعأ سکولاریسم، صلح و همزیستي مسالمت آمیز در خاور میانه و جهان، قدم آغازین آنها میباشد، را خواهان و شایسته است