رفتن به محتوای اصلی

فَرنود وابستگی روز افزون چین به بُنمایه هایِ نفتی کَندآب پارس این است که بااینکه پکَن (Beijing) تلاش کرده است – بدون ِ کامگاری- از بُنمایه هایِ نفتی ِگوناگون در سراسر جهان بهرهمند شود- پیش بینی میشود که خیلی از این بُنمایه هایِ نفتی در هال کاهش یافتن باشند بگونه ای که در ازنای دو تا سه دهۀِ دیگر خُشک خواهند شُد، در هالیکه این پیش بینی را در بارۀِ بُنمایه هایِ نفتی ِ کَندآب پارس، نمیتوان کَرد.
با بالارفتن روزهای اعتصاب غذای زندانیان سیاسی و مدنی کرد در ایران این پرسش به میان می‌آید که چرا دیگر زندانیان سیاسی و مدنی ایرانی که هم‌اکنون در زندانهای رژیم جمهوری اسلامی ایران بسر‌میبرند به اعتصاب غذای زندانیان سیاسی و مدنی کرد نمی‌پیوندند؟ و بدون گمان چنین اقدامی تاثیر بیشتر و کوبنده‌تری در سطح جهان علیه رژیم کنونی ایران خواهد دشت. چرا به این حرکت عظیم در رسانه‌های فارس زبان بویژه رسانه‌های متعلق به اپوزیسیون ایرانی که مدعی سراسری بودن را نیز دارند آنچناکه شایسته و بایسته‌ است پرداخته نمیشو
عده ای تلاش دارند تا به رسمیت شناختن زبان ترکی را که در این بیانیه خواسته شده با ترفندهای مختلف، تحریف کنند و آن را غیر قابل طرح بنمایانند! مثلا می خواهند چنین وانمود کنند که رسمی شدن زبان ترکی یعنی جایگزینی آن با زبان فارسی و تحمیل زبان ترکی به همه ایرانیان از فارس و کرد و عرب و بلوچ ...!؟ این دیگر خیلی مسخره است. منظور از رسمی شدن زبان ترکی، تبدیل سیستم موجود تک زبانه فارسی، به سیستمی چندزبانه است که در آن زبانهای ترکی، کردی، بلوچی، عربی و ...
اینگونه بود رژیم اسلامی تهران پس از سقوط صدام ، با تاکتیک دو گانه با استراتزی" سناریو افغانی " برخورد می کند و سیاست پیجیده ای را برگزید. امریکا در مقابله با این استراتزی دوگانه جمهوری اسلامی ، دست به تقویت مخالفین مسلح مثل پژاک و جندالله زده است و به امکانات رسانه احزاب قومی _ ملی کمک کرده است و تشکیلات صدای امریکا بطور جدی به تقویت جنبش مدنی در ایران زده است و گفته می شود دهها میلیون بیننده و شنونده در داخل ایران دارد
فقط تحريم هاي هوشمند، يعني ممنوع کردن فروش تجهيزات نظامي و مسدود کردن حساب هاي بانکي سران رژيم و دست اندرکاران جنايات در ايران و، در کنار آن، کمک به جنبش مدني در ايران معني دارد و بس..
شمار متکلمان به این زبان، به عبارتی دیگر، چیزی حدود 5 ملیون، یعنی آذربایجانی تباران ساکن آذربایجان شرقی، به اندازه ای نیست که گنجایش رسمی شدن در سطح کشور را داشته باشد.
یکی از پر کاربرد ترین استدلال های کوشندگان این پهنه، اشاره به اختلالی ادعایی در رشد ذهنی و فکری کودکانی می باشد که به زبان مادری خود تحصیل نمی کنند. سوای اینکه این زبان، بنا بر گواه مردمان آگاهی چون آخوندزاده و ایرانشهر و کسروی، زبان متجاوزان مادری می باشد
انتخابات ریاست جمهوری آینده یکی از سرنوشت ساز ترین انتخابات های پس از انقلاب خواهد بود. من چه به اشاره و چه صریحا! نوشته ام که گفتمان تحول طلبی با دهمبن نام در شرف پا گرفتن است . بسیاری از نیروهای ریزش کرده از اصلاح طلبی و مشارکت و مجاهدین انقلاب اسلالمی و اعتماد ملی که هم از هم ورشکسته ترند و بسیاری از افراد از طیف دانشجوئی و در رأس همه طیف متمایل به تحکیم وحدت و دانش آموختگان وفعالین منفرد و.. به سوی این گفتمان جدید متمایلند. امروز نه خاتمی برای گفتمان تحول طلب درون کشور مطرح است و نه سایرین.
فراموش نکنید که این نهادهای ایرانی دفاع از حقوق بشر هستند که در خارج از کشور افکار عمومی ایرانیان و خارجیان را علیه قوانین و اقدامات ضد بشری رژیم بسیج میکنند و بسیار هم موفق هستند. همین آقای زرافشان اگر فعالیتهای سازمانهای سیاسی و حقوق بشر در خارج از کشور نبود، الان اعدام شده بود و یا هنوز در زندان بود! در زمینه مسائل زنان، فعالیتهای گسترده زنان خارج از کشور بود که فمینیسم را به داخل کشور برد و سپس انواع اسلامی آن را از صحنه خارج کرد.
من همیشه انتقاداتم را در فرصت های مناسب به مجاهدین خلق گفته ام. شخصیت پرستی و رهبری عقیدتی مسعود رجوی را همیشه نقد نموده و انرا سد راه پیشرفت وخلاقیت و نواوری اعضای سازمان دانسته ام. همیشه خواستار حذف کلمه اسلامی از جمهوری دمکراتیک اسلامی ایران بوده و هستم. با داشتن اختلافنظر با آنها معتقدم که باید یکپارچه ومتحد در مقابل فاشیسم ولایت فقیه از ایرانیان و مجاهدان اشرف حمایت نمود.دفاع از حقوق انسانی افراد اشرف و جداشدگان آواره در عراق را وظیفه خود دانسته و...
چند سالی است که آذربایجان به پا خاسته و برای اولین بار پس از مدت های مدیدی خواستار حقوق فرهنگی و ملی خویش است. بسیاری از نویسندگان، روزنامه نگاران، فعالان دانشجویی و روشنفکران ترک زبان به جرم مطالبه برای آزادی زبان مادری در سلول های زندان ها به سر می برند. ترک ها بدرستی و به حق، حقوقی را می طلبند که بخش های دیگری از این جامعه از آن ها برخوردار بوده و هستند.