رفتن به محتوای اصلی

شما امروز هم، روشنفکران ایران را حامی روحانیت می دانید چرا که آنان با ارزیابی شما از شرایط بین المللی موافق نیستند نه تنها اسرائیل را تشویق به بمباران ایران نمی کنند بلکه با حمله آنان از همین امروز مخالفند .
اکنون پس از این همه سالها ،نه تنها روشنفکران بلکه توده های بی سواد مردم هم به این همه خرابی که حکومت اسلامی بر آنها روا داشته است ؛ اگاه شده اند،اما حکومت سر نیزه از یک طرف و نبود اپوزیسیون مورد اعتماد از سوی دیگر ..
خویشکاریِ یک سازمان مَردمسالار کشورمداریک (سیاسی) نباید که تنها به بیان و بازنمود دردِ مردم کرانمند (محدود) بماند، زیرا هیچکس به اندازۀِ خود مردم با پوست و استخوان خود، درد و رنج روزمره در کشور را سُهِش (احساس) نمیکُند، ونکه (بلکه) هُنر یک سازمان دمُکرات باید که دادن راهکار برایِ بُرون شُدن ِمردم از آن آشفتگی و آزَرَنگی (مصیبتی) باشد که سایۀِ شوم خود را بر سراسر کشور گُسترده است؛
برای اینکه زنان و دختران در جوامع اسلامی به سرنوشت عایشه و عایشه ها دچار نگردند هیچ کمکی شایسته تراز این نیست که مردم ایران بپا خیزند و سر اصلی این اژدهای مخوف را در ایران بکوبند و او را حرکت بیندازند چرا که تمام تبهکاران ضد بشر در خاورمیانه و شمال افریقا توسط بیت رهبری آخوندهای فاسد و نیروهای ویژه آنان هدایت می شوند . همانگونه که با انقلاب اسلامی ایران ، این حشرات موذی در خاورمیانه و شمال افریقا سر از خاک بیرون آورند ، با خشکاندن باتلاق متعفن جمهوری اسلامی...
_ آنچه سام قندجی نوشته است شفاف تر از آن است که با این طرز انتقادات که روزنامه ی کیهان می کند پنهان شود. حرف او روشن است: حتا اگر می خواهی مسلمان باشی در کشوری که با زور ایدئولوژیک اسلامی اداره می شود راحت نیستی. حکومت ایدئولوژیک، چه در کشوری شبیه اسرائیل باشد چه چین چه شوروی سابق یا ... آزادی آدم را می گیرد. آدم به دنیا نیامده است تا اسیر و عبیر رابطه ی خودش با احکام پیش ساخته باشد. زبان ساده و شفافیت استدلال قندچی روزنامه ی کیهان را به وحشت انداخته است
به نظر من اپوزیسیون در درجه اول یعنی رواج و پذیرفتگی یک گفتمان ضد پوزیسیونی. گفتمانی که در خود، هم راهبردهای سیاسی متحد سازنده و همسو و هم جهت کننده داشته باشد و افق نمائی کند و هم در درجه دوم راهبرد سازمان یابی داشته باشد تا، بر این دو زمینه بتواند راهبرد های تبلیغی، ترویجی و گسترش گفتمان خود را برای بسیج مردم و برانگیختن اعتماد مبارزاتی در آنها به کار گیرد. اپوزیسیونی که بتواند بر این زمینه شور و احساس مسئولیت مدنی و ملی در مردم بر انگیزد. شوری که زمینه عینی دارد و واهی نیست.
ما در این رساله ، بحث را در بارهً هویت گروهی یک جامعه ، همراه با بار سیاسی آن هویت ، در بطن جامعه و خصوصیات آن هویت و قوانین لازمه ، در رابطه با گذر یک جمعیت سیاسی ، (چون امت اسلامی درمکتب آخوندیسم سیاسی در ایران امروز ) ،به یک جامعه مدنی را مورد مطالعه قرار می دهیم.دراین تحولات درون اجتماعی ، انسان با هویت و آگاهی محدود فردی ، از امت ،به شهروند صاحب حقوق و مسئولیت تحول پیدا میکند. ناریخ مبارزات ملت هائیکه توانسته اند، به استقرار نظام دموکراتیک سیاسی ،-اجتماعی-اقتصادی و فرهنگی موفق شوند...
حزب مشروطه فضا و شرایط سیاسی و اجتماعی قاجاریان را در اذهان زنده میکند، پیشتازان آن ترکیبی از ایرانیان مرکزنشین غیر پارسی و تُرک های آذری میباشد، که قدرتِ اقتصادی کشور را در زمانِ قاجاریان و در دروانِ خاندانِ پهلوی در دستِ خود داشتند، ترکیباتِ همین حزب، اقوام آریایی تبار و پارسی نژاد ایرانی را از قدرتِ سیاسی مرکزی دور نگهداشته و به بهانهء بر کناری فئودالیته، سران تیره های ایرانی و پارسی تبار که جز میهن دوستی و مهر به کتاب شاهنامهء فردوسی گناهِ دیگری نداشتند را از سر راهِ خود برداشتند.
دو سال پيش در روزي اينچنين يعني در موقع شروع ماه رمضان مقاله ای در اين باره نوشتم در واقع هدفم از آن مقاله طرح موضوع استراتژي جنبش سياسي ايران بود که بعداً در جاي ديگري مفصل تر بحث کردم متأسفانه اين بحث هيچگاه دنبال نشد. بنظر من اين موضوع در واقع اساس معني نافرماني مدني در جامعه اي نظير ايران است که در اين نوشتار بحث کرده بودم و اميدوارم که در اينباره بشود بحثي در جنبش ما باز شود.
به اين پرسش توجه کنيم: «چرا اپوزيسيون خارج کشور در سي سالهء اخير، برعکس دوران پيش از انقلاب، فعاليت مؤثري نداشته است؟» گمان مي کنم که اين يک پرسش اصلي است که در ذهن خود فعالان اپوزيسيون از يکسو و کساني که اين اپوزيسيون را فقط تماشا مي کنند، از سوي ديگر، وجود دارد و هرکس، بقول مولوي، «از ظن خود» براي آن پاسخي، گفته و ناگفته، دارد. اما اگر اين پاسخ ها را دسته بندي کنيم ملتفت مي شويم که اغلب آنها داراي پايه و مايهء استواري نيستند و در عمل نمي توانند ما را به سوي راه حلي که قابل اجرا باشد...
_با نزدیک شدن انتخابات رئیس جمهوری، بحث ها، و تحلیل ها و... نیز هر روز بیشتر میشود. من فکر میکنم که انتخابات پیش رو یکی از مهمترین و سرنوشت ساز ترین رودادهای انتخاباتی در دروران حکومت اسلامی است. عبور بی تفاوت از کنار آن یا طرفداری از شرکت و با تحریم شرکتِ عادت وارانه و مرسومی، عملاً محروم شدن از فرایندی است که اکثریت عظیم مردم به ان توجه دارند و تآثیر میپذیرند. فقط با پیگیری و در صورت امکان شرکت مؤثر در این فرایند است