Skip to main content

دوست عزيز, جناب تبريزي, پدر

دوست عزيز, جناب تبريزي, پدر
Anonymous

دوست عزيز, جناب تبريزي, پدر بزرگ من به نقل از پدرش ميگفت : زماني بود كه تبريز در محاصره نيروهاي عين الدوله با حمايت قزاقهاي روسي قرار گرفته بود. امكان ورود مواد غذائي به داخل شهر قطع شده و گرسنگي بيداد ميكرد. مبارزين مشروطه را رمقي بر جان نمانده بود. ستار خان نطقي 15 دقيقه اي نمود و گفت " قارداشلار, دو راه در پيش داريم, يا تسليم شويم و زن و بچه هايمان را از گرسنگي نجات دهيم و يا باقيمانده يونجه هاي اسبان و قاطران را بخوريم و مقاومت كنيم تا مشروطه مان را نجات دهيم. انتخاب با شما هست ". تبريزيان ترجيح دادند از علوفه حيوانات تغذيه نمايند ولي تسليم مستبدين نشوند و بخاطر همين كردارشان از طرف فارسها مفتخر به لقب ترك خر گشتند. كه البته در دوران استبداد پهلوي تبديل به نوعي جوك شد براي انبساط خاطر قشرهاي نا آگاه جامعه. اين تنها نمونه كوچكي هست از احساسات جريحه دار شده تاريخي و . . . . .