Skip to main content

آقای ناصر ناثری، خودتان از

آقای ناصر ناثری، خودتان از
یونس شاملی

آقای ناصر ناثری، خودتان از دیالوگ با متانت استقبال میکنید، اما در متن خودتان مرزهای متانت را بسوی غیرمتانتی رد میکنید. اگر پرسشی دارید و یا نقدی دارید بنویسید که من بدانم موضوع چیست و فکرم را برایتان بنویسم و اگر حس کنم خطایی وجود دارد به خطای خودم معترف شوم. من در کجا و به کدامین بیانیه فرقه دمکرات ایراد گرفته ام. در عین حالی که بایستی بگویم که بیانیه های فرقه دمکرات آیه های آسمانی نیستند، بلکه حاصل کنش مثبت و سازنده سیاسی هستند و البته که میتواند خطاهایی را با خود به همراه داشته باشد. حالا شما کدامین بیانیه را مد نظر دارید من

متوجه نشدم.

در مورد ملت و مسئله زبان من به مباحثاتی اشاره کرده ام. اما شما احتمالا در این مورد به خطا رفته اید. من نگفته ام که هر جا یک زبان مورد استفاده یک گروه انسانی است آن گروه یک ملت تلقی میشود. من چنین چیزی ننوشته ام. به نظرم جدا از تعاریف کلاسیک در این زمینه تعاریف متفاوت دیگری متناسب تعاریف و شرایط مختلف از ملت وجود دارد. ملت ایرلند نیز به خاطر زبان انگلیسی اش به ملت انگلیس نمیتواند تعلق داشته باشد. دیگر مثال کشورهای جدا شده از یوگسلاوی سابق است که اغلب دارای یک زبان هستند، اما به مثابه ملتهای مختلف از هم جدا شدند و دولتهای مستقلی را تشکیل دادند. علت ملت شوندگی این گروههای انسانی را بایستی در تطور تاریخی این ملتها و تعریف برآمده از آن جستجو کرد. بنابراین ساده کردن تعریف از ملت میتواند سوءتفاهم را نیز بیشتر کند.

جنگهای خونین عثمانی و صفوی به دوره ماقبل سرمایه داری تعلق دارد و البته که جدال خونین قدرت و سلطه به منطقه از سویی و مداخله قدرتهای مسیحی در حمایت از صفوی ها و برای برهم زدن تعادل قدرت عثمانی ها بود. عناصر دیگری این جنگها را بایستی از تاریخ شناسان بپرسیم.

جنبش مشروطیت به رهبری آذربایجان برای ایجاد اصلاحات و رفرم و ایجاد عدالتخانه در دولتمداری دولت قاجار است. این جنبش یک حرکت اجتماعی برای تغییرات در ساختار دولتی قاجار است. جنبش مشروطیت جدال مدرنیسم و ارتجاع حکومتی و برای اصلاح دولت قاجار است و کار شایسته ایست. هرچند این جنبش به دلیل ضعف و فتور دولت قاجار فرصت را برای مانور دولت انگلیس فراهم ساخت و زمینه های تغییر دولت ترکی قاجار به دولت فارسی رضا شاه را فراهم آورد.
باز نمیدانم به غلط از کجا استنباط کرده اید که من میخواهم برنام پر افتخار آذربایجان سایه بیاندازم. این سخن شما هیچ نوع جدیتی و دقت را با خود حمل نمیکند چرا که از نظر من "آذربایجان" وطن ملی خلق ما و "ترک" هویت ملی و "ترکی" زبان ملی آنست. این سه ابدا از همدیگر جدایی پذیر نیستند و پارالل هم قرار میگیرند. بنابراین لطفا شعارهایی را مطرح نکنید که بعضی از مدعیان این تئوری با تحریف و دانسته میخواهند به تخریب مدافعان این فکر بپردازند. لطفا محترمانه بنویسید و فضای بحث را آلوده نکنید. منابعی را که مطرح کرده اید حتما خواهم دید.