Skip to main content

با درود، چنگائی عزیز، در مورد

با درود، چنگائی عزیز، در مورد
آ. ائلیار

با درود، چنگائی عزیز، در مورد موضوع «زبان» در ایران فدرال یا ایران« با حکومت غیر متمرکز»،1- زبان یا زبانهای ارتباطی، درست آن است که با « انتخاب عمومی» واز راه رأی گیری صورت پذیرد. از نظر من بهتر است از دو زبان ارتباطی انگلیسی- فارسی؛ شخص نسبت به نیاز خود « یکی یا هردو» را انتخاب کند.2-زبان مادری هم زبان اصلی شخص انتخاب شود.3- بر اساس تجربه و آشنایی با زبان مادری وزبانهای غریبه، نظرم این است که « هیچ زبانی» نمیتواند « جای زبان مادری» را برای شخص پرکند.هر چند فرد درزبان بیگانه « یک ادیب» هم باشد.چرایش این است که زبان بیگانه حکم تخصص را برای فرد دارد؛ و زبان مادری حکم « هنر» را. توجه را به تفاوت بین یک متخصص و یک هنرمند به تمام معنی، جلب میکنم. زبان مادری برای شخض حکم آن«جهان بیهمتایی» را دارد که شخص تنها در آن جهان است که «خود» است.«من» است. ولی در جهان زبانهای دیگر همیشه « یک غریبه»میماند.

زبان مادری برای شخص حکم زادگاه و وطن را دارد - ولی زبان بیگانه حکم «غربت» را. بر این اساس من شدیداً به « حفظ زبانهای مادری» حتی سخن گویان آنها یک یا دو نفر هم باشند تأکید میکنم.و بعنوان بخشی از « میراث بشری». این نکته را بخاطر موضوع « عمر سوزی» که شما مطرح کرده اید، بیان نمودم. انسان تنها در زبان مادری ست که « خود» است و « موجودیت» - هستی- مییابد. گرفتن زبان مادری از فرد، « تهی» کردن «هستی یگانه» ی اوست. کشتن اوست. از نظر من زبان مادری زبانی ست که بچه از رحم مادر و بعد با صدای پدر و مادر و محیط بزرگ میشود. بچه هایی که در غربت متولد و بزرگ میشوند عملاً زبان مادریشان زبان غربت است.