Skip to main content

«درکِ ضرورت» همون ایهام و

«درکِ ضرورت» همون ایهام و
Anonymous

«درکِ ضرورت» همون ایهام و ابهامِ موجود در جانِ کلامِ جنابِ دولت‌آبادی‌ست. پرسش اینجاست که این ظرفِ ضرورت چه شمایل و ترکیبی را باید دارا باشد؟ قالب و ظرفیتِ ظرف را چه کسی طراحی و تعیین ‌می‌کند؟ عیار این ظرفِ ضرورت و میزان یا نوعِ مظروفِ آن را چگونه و چه کسی باید شناسایی ‌کند؟ خلاصه اینکه معیارِ درکِ ضرورت چیست؟ شناختِ آن به عهدۀ کیست؟ ضرورتِ میـنَوی یا مادی؟ درکِ ضرورت برای کدام حزبُ مرامُ عقیده وُ مسلکی؟! از این جملات و وقایعِ پیش‌آمده چنین برمی‌آید که آقای دولت‌آبادی به راحتی و با توّهمی محیرالعقول، استدلال و توجیهاتِ خود را دستمایه و معیارِ شناختِ ضرورت و لبیک به دعوتِ آخوندِ ملتزم به اصلِ ولایتِ فقیه می‌داند!

* در کامنت پیشین منظورم از مقتصات همان مختصات بود(خیرِ سرِمون مهندسیم مثلاً ! ).